ماجرای نفوذ پهباد تجسسی حزبالله به حریم هوایی سرزمین های اشغالی فلسطین
برای مادرم آنقدر گریه کردم تا غم جوانی اش آمد سر جوانی من
درهوای زیارت حرمت، در به در می شویم مثل نسیم
السلام علیک یابن رئوف، السلام علیک یابن کریم
سلام بر تو اى جوادالائمه!
و بر آن بارگاه خدایىات که تا دامنه قیامت، چشمنواز همه از رهرسیدگانِ خسته خواهد بود.
باب المراد خانه ی او منتهای جود
هرگز زمانه دست ردّ از او ندیده بود
از این و آن سراغ نشانیش می گرفت
هر کس که از کرامت آقا شنیده بود
سخاوت، آبرو از نگاه تو گرفته؛ و جود، مدیون دستهای توست.
نفرین بر دشمنانِ نمک ناشناس تو باد؛ که بهار جوانیات را به خزان خیانت فروختند و آتشِ اندوه و اشک و حسرت، در نگاه ملکوت افروختند.
هادی بیا وقت جدایی نظاره کن بر بام خانه بی کفنی، میزبان من
فضای حجره او كربلای دیگر بود در آن میانه كسی كاش جای خواهر بود
حال، باد، تابوت نهمین خورشید امامت را بر دوشش میبرد؛ به سمت کاظمینی که یک بار پیش از این هم سوگوار خورشیدی دیگر شده بود؛ سوگوار باب المرادی دیگر .
اقوال مختلف درباره نحوه شهادت امام جواد(ع)
حضرت امام محمد تقى(ع) در آخر ذیقعده سال 195 هجرى در سن بیست و پنج سالگى بر اثر زهرى که به دستور معتصم عباسى، توسط امالفضل همسر آن حضرت به ایشان خورانده شد، در بغداد به شهادت رسید و در کنار مرقد منور جد گرامیش، حضرت امام موسى کاظم(ع) مدفون شد.
آن حضرت در سن هشت یا 9 سالگى به امامت رسید و حدود 16 سال امامت داشت و به هنگام شهادت در 25 سالگى، جوانترین امام بود. امامت حضرت با حکومت دو طاغوت زمان، مأمون و معتصم عباسى همزمان بوده است. شهادت زود هنگام آن حضرت، گویاى این نکته است که فعالیتهاى امام جواد(ع) در پاسدارى از فرهنگ و ارزشهاى اسلامى تا چه اندازه براى حکومتهاى جور و ستم خطر آفرین بوده است.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات در خصوص اقوال مختلف درباره شهادت امام جواد علیهالسلام این گونه میگوید:
قول مشهور در ارتباط با رحلت این امام بزرگوار این است که ایشان توسط معتصم خلیفه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیدهاند، ابن شهر آشوب مینویسد: «امام جواد(ع) در آخر ذیقعده در بغداد مسموم شد».
ابن فتال نیشابوری مینویسد: «امام جواد(ع) در آخر ذیقعده به واسطه سم به شهادت رسید».
مسعودی مینویسد: «هنگامی که امام جواد(ع) به عراق (بغداد) آمد، معتصم و جعفر (پسر مأمون) در فکر کشتن امام جواد(ع) بودند، جعفر خواهرش امالفضل را وسیله اجرای نیرنگ خود قرار داد، زیرا میدانست که ام الفضل، با اینکه علاقه شدیدی به امام جواد داشته، از آن حضرت روی گردانده است، زیرا امالفضل دارای فرزند نشد، ولی سمانه (همسر دیگر امام) دارای فرزند شد، بر همین اساس امالفضل جواب مثبت به برادرش جعفر داد و آنها مقداری زهر در درون انگور کردند، وقتی آن حضرت از آن انگور خورد، مسموم شد…».
طبری نیز مینویسد: «سبب وفات امام جواد(ع) این بود که امالفضل دختر مأمون وقتی دید خداوند از همسر دیگری فرزندی به امام جواد(ع) داده است با سمی که در دانههای انگور وارد کرد، امام(ع) را به شهادت رساند».
مرحوم مجلسی نقل کرده شهادت آن حضرت به واسطه سعایت ابیداود، قاضی وقت در نزد خلیفه و با دست کاتب معتصم انجام گرفته است، در این روایت نیز شهادت آن حضرت را به واسطه سمّی میداند که کاتب معتصم به امام جواد(ع) داده است.
شیخ مفید به نقل از اسماعیل بن مهران روایت میکند که گفت: هنگامی که امام جواد(ع) بار اول (دوران مأمون) از مدینه به بغداد آمد، به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم من در مورد شما در این سفری که در پیش دارید، ترس دارم (میترسم شما را بکشند)، بعد از شما چه کسی عهدهدار امامت میشود؟ آن حضرت فرمود: آنچه را گمان میکنی در این سال رخ نمیدهد.
هنگامی که معتصم در سال 220 هجری آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، باز به محضرش رفتم و عرض کردم: فدایت شوم، شما از مدینه میروید، امام بعد از شما کیست؟ آن حضرت گریست، سپس فرمود: در این سال بر من نگران باش، امامت بعد از من از آن پسرم علی -امام هادی(ع)- است.
علاوه بر اینکه حدیثی هم از ائمه شیعه روایت شده که قول مشهور را تأیید میکند، در حدیثی امام حسن(ع) میفرماید: «ما منّا الّا مسموم او مقتول»؛ هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر اینکه یا مسموم میشویم و یا (با غیر سم) کشته میشویم.
بعد از شهادت امام جواد(ع) فرزندشان امام هادی(ع) به تغسیل و تکفین و نماز بر ایشان پرداخت و هر چند معتصم خواستار این بود که امام جواد(ع) مخفیانه دفن شود و کسی در تشییع جنازه ایشان حاضر نشود، لیکن شیعیان به این امر آگاه شدند، از منازل خویش خارج شدند و حدود 12 هزار نفر آن حضرت را تشییع کردند و به خاک سپردند.
در نهایت میتوان چنین گفت که امام جواد(ع) در سال 220 هجری در بغداد به واسطه سمی که به آن حضرت داده شد، به شهادت رسیدند. مسبب اصلی این اقدام ننگین خلیفه عباسی معتصم برادر مأمون بوده است، عموم مورخان و محدثان قائل هستند که این سم توسط امالفضل همسر ایشان به آن حضرت خورانده شده است.
پاکت های اسرار آمیز
آقاي اسميت به تازگي مديرعامل يک شرکت بزرگ شده بود، مديرعامل قبلي يک جلسه خصوصي با او ترتيب داد و سه پاکت نامه دربسته که شماره هاي 1 و 2 و 3 روي آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: «هر وقت با مشکلي مواجه شدي که نمي توانستي آن را حل کني، يکي از اين پاکت ها را به ترتيب شماره باز کن.» چند ماه اول همه چيز خوب پيش مي رفت تا اين که ميزان فروش شرکت کاهش يافت و آقاي اسميت بد جوري به دردسر افتاد. در نااميدي کامل، آقاي اسميت به ياد پاکت نامه ها افتاد.
سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره 1 را باز کرد. کاغذي در پاکت بود که روي آن نوشته شده بود: «همه تقصيرها را به گردن مديرعامل قبلي بينداز.» آقاي اسميت يک نشست خبري با حضور سهامداران برگزار کرد و همه مشکلات فعلي شرکت را ناشي از سوء مديريت مديرعامل قبلي اعلام کرد. اين نشست در رسانه ها بازتاب مثبتي داشت و باعث شد مشکلات پشت سر گذاشته شود. يک سال بعد، شرکت دوباره با مشکل توليد توأم با کاهش فروش مواجه شد.
با تجربه خوشايندي که از پاکت اول داشت، آقاي اسميت بي درنگ سراغ پاکت دوم رفت. پيغام اين بود: «تغيير ساختار بده.» آقاي اسميت به سرعت طرحي براي تغيير ساختار اجرا کرد و باعث شد که مشکلات فروکش کند. بعد از چند ماه شرکت دوباره با مشکل روبه رو شد. آقاي اسميت به دفتر خود رفت و پاکت سوم را باز کرد. پيغام اين بود: «سه پاکت نامه با شماره هاي 1و 2و 3 آماده کن.»
چکیده تحقیق پایانی سطح 2: تفاوت نگرش به خشم در آیات و روایات و روان شناسی
چکیده تحقیق پایانی سطح 2: تفاوت نگرش به خشم در آیات و روایات و روان شناسی
محقق: زهرا بیگم سجادی عطاآبادی
زمستان1388
خشم
زمانی که انسان واژه خشم را می شنود، از آن به عنوان یک صفت بد و منفور یاد می کند، پس طبیعتاً به دنبال راهی برای فرار از آن می گردد، اما از آنجا که خشم به طور ذاتی در وجود هر انسانی از ابتدای خلقت نهاده شده است، گاهی مواقع به طور طبیعی خشمگین می شود.
خشم را اینچنین می توان تعریف کرد که نیروی بسیار شدیدی است که خداوند آن را در وجود انسان به ودیعت نهاده تا با آن شر دشمنان را دفع و از تجاوزشان جلوگیری کند. چون این صفت در ذات حضرت باری تعالی وجود دارد، در وجود انسان هم به مراتب ضعیف تر هست، پس لزوماً صفت بدی نیست! اگر انسان آن را در جای خودش به کار ببرد.
خشم مفید
همان خشمی است که برای دفاع از دین و در راه حفظ ارزشهای اسلام، علیه دشمنان، یا برای احقاق حقی به کار می برد.
خشم مضر
خشم غیر مفید و مضر خشمی آن است که امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: الغضب مفتاح کل شر و از آن به عنوان کلید هر بدی یاد می کنند. چنین خشمی در حقیقت باعث ایجاد کدورت و دشمنی بین انسانها می شود و آثار مخربی هم در پی دارد.!
مدیریت خشم
1. مدیریت دینی:
اینجاست که دین مثل همیشه به کمک انسانها آمده و با ارائه راه حل هایی که از طریق روایات یا آیات بیان کرده، نحوه مواجه شدن با خشم و به عبارتی چگونگی کنترل و مدیریت خشم را بیان کرده است.
این صفت که در خداوند هم به گونه ای وجود دارد، صفت مقابل آن یعنی بخشش و رحمت در مراتب بالاتر در وجود ذات باری تعالی هم هست و در مراتب پایین تر در انسان وجود دارد. همانگونه که خداوند، خود می گوید که: “رحمتم بر غضبم پیشی دارد"، لذا باید عفو و بخشش انشان هم بر غضبش پیشی گیرد، یعنی زمانی که با یکی از عوامیل خشم روبرو شد، قبل از اینکه به فکر انتقام یا جبرای خسارات ناشی از خشم غیر مفید بیفتد، سریعاً از راه های ارائه شده از دین ( مثل صلوات فرستادن، یاد خداوند، تغییر حالت و …) خشم خود را فرو ببرد و آن را کنترل کند.
2.مدیریت عملی:
در روانشناسی هم خشم را احساس طبیعی در انسان دانسته اند که افراد، آن را به گونه ای تجربه می کنند. هر وضعیتی که فرد را ناکام کند، باعث ایجاد خشم او می شود “ناکامی یعنی نرسیدن به خواسته های فردی و اجتماعی”
اینکه برخی از روانشناسان گفته اند: “اگر خشم را سرکوب کنیم یا آن را ابراز نکنیم، باعث بروز مشکلاتی در آینده برای فرد می شود و به یک فرد سرخورده تبدیل می گردد چه در دوران کودکی، نوجوانی، بزرگسالی” بنابراین باید خشم را ابراز کنیم. از آنچه که از مطالعه کتب روانشناسی برای ابراز خشم برخورد می کنیم، متوجه می شویم که منظور، ابراز آن به صورت مفید و کنترل شده است؛ مثلاً گفته می شود “اگر با یکی از عوامل خشم روبرو شدید، می توانید محیط را ترک کنید، آب سرد بنوشید یا تغییر حالت دهید، و زمانی که آرام شدید به طور منطقی با موقعیت خشم برانگیز روبرو شوید؛ مثلاً به فردی که شما را خشمگین کرده بگویید: تو چند مرتبه حرف مرا قطع کرده ای به جای اینکه بر سر او داد و بیداد کنید یا وسایل خانه را بشکنید و … . ” این نکته مؤید آن است که برخی از روانشناسان هم معتقد به کنترل و مدیریت خشم هستند. البته برخی دیگر از روانشناسان هم با این نوع کنترل مخالفند که ناشی از یک نوع تفکر غلط است.
توصیه های ایت الله قاضی
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.
مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
دعا در قنوت نماز
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »
قرآن
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً.
آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»
و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »
نماز شب
« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »
علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند.
چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »
توسل به ائمه أطهار(ع)
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « …. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »