اگر رام بیگانگان شوید سوارتان می شوند
در سفر ی که مدرس به اصفهان داشت ، مدتی کوتاه نیز به شهرضا رهسپار شد و در آستانه امامزاده شهرضا اقامت نمود. مردم دسته دسته به دیدارش می شتافتند روزی یکی از مراجعین که سابقه دوستی با آقا را داشت از مدرس پرسید : در مبارزه با عوامل ستم برای خودتان چه کرده اید ؟ مدرس پاسخ داد : کوشیده ام روش اجدادم را دنبال کنم ، دنبال مظاهر دنیوی نبوده و نیستم و زندگی طلبگی را هنوز هم ادامه می دهم . ولی در خصوص مبارزه با رضا خان باید بگویم که او آلت دست است و عوامل خارجی برای مقاصد خود ، او را روی کار آوردند و من در حد توان و تا موقعی که جان دارم با ایادی استکبارمبارزه می کنم و این را وظیفه شرعی خود میدانم .
در این هنگام مردی به دیدن مدرس آمد که در سالهای جوانی با آقا انس داشت و به غلام معروف بود . مدرس دست وی را گرفت و پهلوی خود نشاند و گفت آقا غلام یادت می آید وقی که هنگام (جمع آوری) خرمنا بود الاغها را می بردیم آب بدهیم و آ الاغی که لگد می زد را سوار نمی شدیم و چند پشته (چند نفره) سوار آن الاغ رام می شدیم ؟ حالا مردم باید بدانند که اگر رام شدند سوارشان می شوند . مردم باید بیدار باشند و به بیگانگان و متجاوزین و اعوان و انصار آنها سواری ندهند.
[ داستانهای شهید مدرس - ره]