خواب راحت
14 آذر 1391 توسط sarshar
در اولین روزهایی که دشمن از کارون گذشته بود پانزده نفر از بسیجی های تهران در نزدیکی پل مارد شهید شده و بدنشان در جبهه میان ما و عراقی ها مانده بود.
- این وقت شب کجا می روی. تنهای تنها، لااقل یک نفر را با خود ببر.
- این مسیر را چندین بار رفته ام . اگر اوضاع مساعد بود سحر شهیدان را به عقب می آوریم.
هوا گرگ و میش و مه آلود بود که اولین شهید به عقب آورده شد.
صبح اول وقت حسین با لباسهای گل آلود خوشحال تر از همیشه بود و یک لیوان چای داغ در دستانش خستگی را از تنش بیرون می کرد. شهدا را که به اهواز فرستادیم، حسین گفت: امشب یک خواب راحت خواهیم رفت.
حاج حسین خرازی ( جز لبخند چیزی نگفت)