رهاورد سفرمعنوی حج
سلام بر تو ای تربت گم شده
سلام بر تو ای قبله گاه همه
سلام بر تو ای خانه فاطمه
سلام بر تو ای ناله بی جواب
سلام بر تو ای چهار قبر خراب
سلام بر تو ای شهر سوز و محب
سلام بر تو ای زادگاه حسن
سلام بر تو ای مسجد قبلتین
سلام بر تو ای جای پای حسین
سلام بر تو ای بهترین سرزمین
سلام بر تو ای قبر ام البنین
سلام بر تو ای ناله عاشقان
سلام بر تو ای محسن بی گناه
سلام بر تو ای شهر ختم رسل
سلام بر تو ای تربت گم شده
این زمین جای دعا و زمزمه است
خار آن خرم ز اشک فاطمه است
یار معبودا پناهم داده ای
در حریم یار راهم داده ای
زائر قبر رسولم کرده ای
گر چه بد بودم قبولم کرده ای
پاک شد از رنگ غم آتینه ام
نور خیزد از شب آدینه ام
از تو و از رحمتت گیرم سراغ
در کنار چهار قبر بی چراغ
خار بودم غنچه گشتم وا شدم
هر که بودم زائر زهرا شدم
گر چه دستم هست خالی از عمل
تربت گم گشته دارم در بغل
گریه ام جبران طاعت می کند
فاطمه از من شفاعت می کند
از گناه دائم و پیوسته ام
خود تو می دانی که دیگر خسته ام
این تو و این قبر خورده بر زمین
این من و این قبر زین العابدین
گر چه اینجا بنده نالایقم
زائر قبر امام صادقم
مدینه گر به سویت زنده یرگشته ام
که من این نیمه جان را به صد جان کندن آورده ام.