یا اباصالح المهدی ادرکنی
16 شهریور 1390 توسط sarshar
تقدیم به پاکترین آینه
چنگی به دل نمی زند این شعر های گنگ
باید سریع، زمزمه ای دست و پا کنیم
دست تمام حادثه ها رو نمی شود
باید به سر پناه کسی اتکا کنیم
طوفان ،هجوم،همهمه، یک مشت اتفاق
زخمی، شکسته کشتی بی ناخدای ما
با چشم های بسته به گرداب می رویم
جایی نمی رود جریان صدای ما
مردم ! کسی می آید از آن دورهای دور
با سر پناهی از همه ی شعرهای ناب
با دست های گرم پر از روزهای سبز
ما را نجات می دهد از عمق اضططراب
تا لحظۀ رسیدن او صبر می کنیم
با اتکا به زمزمۀ آشنای عشق
دست دعای ما و نگاه خدای نور
سکان کشتی و کمک ناخدای عشق