صلی الله علیک یا رسول الله
«و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین»54/آل عمران
سلام بر امام هم نام پیامبر « صلی الله علیه و آله »
آقاجان می دانیم که حال شما هم این روزها خوب نیست، می دانیم که قلب شما نیز آکنده از غم است.
آری حقیت دارد که در گذر روزگار انسان خوب همیشه موجب وحشت و حراس انسان بد است و برای از بین بردن او و نام او دست به هر کاری می زند. باز همان ماجرای اسلام حراسی ، دشمنان از اسلام و مسلمانان نمی ترسند بلکه از حقانیت اسلام و عقاید حقه مسلمانان می ترسندچرا که صد در صد بر خلاف منافع باطل آنهاست.
می خواهند تیشه به ریشه این درخت محکم بزنند شاید بی خبر از اینکه « اصلها ثابت و فرعها فی السماء »24/ ابراهیم.
آنها فیلمی موهن بر ضد پیامبر گرامی اسلام « صلی الله علیه و آله » ساختند و نشان دادند پستی خود و اوج حماقت و بی عقلی شان را، با گمان اینکه با این فیلم فاتحه اسلام خوانده می شودولی غافل از اینکه مسلمانان را خود بیدار می کنند.
گیرم که زدید، گیرم که کشتید، با رویش دوباره جوانه چه می کنید؟!
ما همه این حرکت دون انسانی را محکوم کرده و خواستار مجازات عاملان این جنایت هستیم.
پای دولت در رکاب آور کنون تیغ غیرت از نیام آور برون
ای غضنفر زاده ضیغم شکار روبهان در کشورت بین آشکار
پنجه برکن روبهان در هم شکن تیغ برکش ظالمان را سرفکن
من چه گویم ملک کشور از شماست آنچه می گویم فضولی و خطاست
دلنوشته ای از خانم دهقانی
ولادت حضرت معصومه ، مظهر عصمت و نجابت و روز دختر بر تمام دختران عفیف ایران زمین مبارک باد . . .
خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه / نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه
گر چه شهر قم شده گنجینه علم و ادب / قطرهای باشد ز دریای کمال فاطمه . . .
ولادت حضرت معصومه (س) مبارک
.
تدبیر منزل
فرش سالم
اگر می خواهید اثری را که پایه های مبل بر روی فرش از خود به جاتی گذاشته اند، از بین ببرید کافی است پارچه ای را خیس کرده و بر روی محل مورد نظر قرار دهیدو روی آن را اتو بکشید. سپس یک برس مخصوص یا یک مسواک غیر قابل استفاده را بر روی پرزهای فرش بکشید تا به حالت اولیه خود برگردد.
عکس برگردان مزاحم
اگر برچسب یا عکس برگردانی به شیشه یا در اتاق چسبیده است و به هیچ طریقی نتوانسته اید ان را پاک کنید ، راه حل پیشنهادی ما را به کار ببرید: می توانید پارچه ای را به روغن زیتون آغشته کنید و چندین بار روی آن بکشید تا برچسب روغن را به خود بگیرد و جدا شود. یا از یک اسفنج خیس کمک بگیرید و چندین بار روی برچسب را مرطوب کنید، سپس پارچه خشکی را روی آن بکشید.
جنگ با مورچه ها
اگر درون کمدها مورچه پیدا شده ، یک دسته جعفری تازه برای فراری دادن آنها ممعجزه می کند. نصف لیمو ترش تازه هم اثر خوبی دارد.راه دیگر آنکه مقداری گرد فلفل سیاه زیر فرش ها یا داخل کمد در مسیر سیر مورچه هاب بریزید ، دیگر مورچه ها مزاحم نخواهند شد.
اشک شمع
برای جلوگیری از ریزش اشک شمع، می توان پیش از استفاده به مدت چند ساعت شمع را در فریزر گذاشت. یا مقداری حالت دهنده مو به آن اسپری کرد. به این ترتیب هم اشک شمع نمی ریزد و هم شمع مدت بیشتری عمر می کند.
گل های ماندگار
برای تمییز کردن گل های مصنوعی آنها را درون یک کیسه کاغذی که داخل آن نمک ریخته اید قرار دهید و خوب تکان دهید . گلها دوباره تمییز و تازه خواهند شد.
بوی خوش
دستمال نخی را به عطری که دوست دارید آغشته کنید و به حباب لامپ آشپزخانه ، حمام یا اتاق ها بکشید. با روشن شدن چراغ و گرم شدن حباب آن بوی خوش همه جا را پر می کند . بوی ماهی را با مالیدن نمک به دستها از بین ببرید.
گل های ماندگار
برای تمییز کردن گل های مصنوعی آنها را درون یک کیسه کاغذی که داخل آن نمک ریخته اید قرار دهید و خوب تکان دهید . گلها دوباره تمییز و تازه خواهند شد.
نشریه هدی
جوان طمعکار
عبید زاکانی، شاعر شوخ کرمانی ، در آخر عمر، پیر و تهیدست شد، ولی پسرانش احترام پدر را به جای نمی آوردند و یاری اش نمی کردند. روزی عبید تدبیری اندیشید و درسی عبرت انگیز به پسرانش آموخت . در فرصتی مناسب آنان را پیش خود خواند و مخفیانه به هر یک گفت: من تو را از دیگر برادرانت بیشتر دوست دارم ، وصیتی دارم که نمی خواهم از آن آگاه شوند وصیت این است که در زیر این بسترم خمره ای پنهان کرده ام که پر از طلا و جواهر است . پس از مرگم ، بی اطلاع برادرانت آن را بیرون آور و یک سومش را از جانب من در راه خدا انفاق کن و بقیه را برای خودت بردار.
عبید بدین سان هر جهار پسر پیش خود خواند و این سخنان را با آنان در میان نهاد . از آن پس ، پسران طمعکار برای رسیدن به آن ثروت هنگفت، حرمت پدر را پاس می داشتند و از کمک های مالی دریغ نمی ورزیدند. پدر نیز واپسین روزهای عمرش را در آسایش گذراند.. سرانجام، پس از مدتی عمر پدر به پایان رسید و دیده از جهان فروبست.
پس از مرگ پدر ، پسران در پی فرصتی بودند که خمره را بیرون آورند. سرانجام یکی از پسران فرصتی یافت و مشغول کندن زمین شد. در این میان سه برادر دیگر از راه رسیدند و با دیدن آن صحنه به داد و فریاد پرداختند و روشن شد که عبید زاکانی شوخ و زرنگ ، به هر چهار نفر همین وصیت را کرده است. پس از گفت و گوی بسیار قرار گذاشتند که خمره را به گونه مساوی قسمت کنند. چون خمره را بیرون آوردندبا کمال شگفتی دیدند که از زر و سیم خالی است . تنها کاغذی در خمره یافتند که روی آن چنین نوشته بود:
خدای داند و من دانم و تو هم دانی که یک فلس ندارد عبید زاکانی
برگرفته از کتاب: داستانهایی از د نیای جوانان
بضاعت گل سرخ
عزیز…
نه باغم که بضاعتم شاخه های گل سرخ باشد و نه گل
نه رودم که تشنگی دشت های جنوب را چشیده باشم در تابستان
و نه پروانه که شاخه به شاخه … دشت به دشت … دامن به دامن
عطر پیرهنت را بوییده باشم …
به شادی این لحظه سوگند که لبریز از هوای آمدن تو است :
بضاعتم
اشک های گرمی ست که به شوق دیدار تو سال ها دویده اند
و این چند شاخه گل صلوات که بر لبانم شکفته اند …
عزیز …
چون نای نیستان های عاشق از آوای آمدنت می تپم
تا در خشکسالی این سال های بی بهار کنار تو به نماز عشق باستم
و از آبی نگاهت جان تشنه ام را
سیراب کنم…