میلاد امام علی معرف والاترین الگوی شهامت و دیانت، بر عاشقانش مبارک باد.
آسمان یک بار دیگر خنده کرد عشق ما را باز هم شرمنده کرد موج زد دریا و طوفانی شدیم یا علی گفتیم و عشق آغاز شد.
آسمان رقصید و بارانی شدیم
بغض چندین ساله ما باز شد
ناگهان يک صبح زيبا آسمان گل کرده بود
خاک تا هفت آسمان، بغض تغزل کرده بود
حتم دارم در شب ميلادت، اي غوغاترين!
حضرت حق نيز در کارش تأمل کرده بود
هر فرشته، تا بيايي، اي معمايي ترين!
بال هاي خويش را دست توسل کرده بود
سالها می گذرد حادثه ها می آید انتظار فرج از نیمه خرداد کشم
خداوند امام عزیزمان را به عنوان گوهری یکدانه و ذخیره ای از سوی خود در میان ملت ما قرار داد .
تا از تن تبدار زمین روح خدا رفت / بالندگی از همت عنقایی ما رفت
آن ابر که گل هم قدم بارش او بود / سیراب نکرده عطش دشت، چرا رفت؟
“می توانم فکر نکنم”
حضرت امام «قدس سرة» در برابر اصرار ما که از ایشان می خواستیم از خاطرات زندان ترکیه برایمان تعریف کنند، به طور منظم هر شب فقط ده دقیقه تعریف می کردند و نه بیشتر؛ چرا که این زمان را به این کار اختصاص داده بودند و بعد هم به رختخواب می رفتند و می فرمودند: «اگر چه خوابم نمی برد، اما ساعت خواب است». من می گفتم: توی رختخواب که بیدار هستید، بالاخره فکر و اینها هم به سویتان می آید؛ پس برایمان تعریف کنید. ایشان می گفتند: «نه، می توانم فکر نکنم». می گفتم: اگر نیم ساعت در رختخواب می غلطید و خوابتان نمی برد، فکر هم نمی کنید؟ امام می گفتند: «می توانم فکر نکنم».
من تا آن موقع عظمت آن حرف را نفهمیده بودم که چگونه می شود تسلط انسان بر نفسش به حدّی باشد که حتی بتواند فکر هم نکند.
یا جوادالائمه ادرکنی
بر لب قدّوسيان اين سخن جانفزاست
بيت ولايت پر از جلوه ي ابن الرضاست
ميلاد مظهر جود، و نهمين حجت معبود، مبارک
اي روضه ي رضوان رضا ادرکني
سرحلقه ي خوبان خدا ادرکني
درجود و کرم نيامده در عالم
دستي به کريمي شما ادرکني
اي كوي تو قبله ي مراد ادركني
اي دادرس روز معاد ادركني
اي گشته ز فرط جود و احسان و عطا
مشهور و ملقب به جواد ادركني
اي حجت بر حق خدا ادركني
محبوب تمام اوليا ادركني
اي آنكه به بركت قدومت هستي
دلداده حضرت رضا ادركني
رهاورد سفرمعنوی حج
سلام بر تو ای تربت گم شده
سلام بر تو ای قبله گاه همه
سلام بر تو ای خانه فاطمه
سلام بر تو ای ناله بی جواب
سلام بر تو ای چهار قبر خراب
سلام بر تو ای شهر سوز و محب
سلام بر تو ای زادگاه حسن
سلام بر تو ای مسجد قبلتین
سلام بر تو ای جای پای حسین
سلام بر تو ای بهترین سرزمین
سلام بر تو ای قبر ام البنین
سلام بر تو ای ناله عاشقان
سلام بر تو ای محسن بی گناه
سلام بر تو ای شهر ختم رسل
سلام بر تو ای تربت گم شده
این زمین جای دعا و زمزمه است
خار آن خرم ز اشک فاطمه است
یار معبودا پناهم داده ای
در حریم یار راهم داده ای
زائر قبر رسولم کرده ای
گر چه بد بودم قبولم کرده ای
پاک شد از رنگ غم آتینه ام
نور خیزد از شب آدینه ام
از تو و از رحمتت گیرم سراغ
در کنار چهار قبر بی چراغ
خار بودم غنچه گشتم وا شدم
هر که بودم زائر زهرا شدم
گر چه دستم هست خالی از عمل
تربت گم گشته دارم در بغل
گریه ام جبران طاعت می کند
فاطمه از من شفاعت می کند
از گناه دائم و پیوسته ام
خود تو می دانی که دیگر خسته ام
این تو و این قبر خورده بر زمین
این من و این قبر زین العابدین
گر چه اینجا بنده نالایقم
زائر قبر امام صادقم
مدینه گر به سویت زنده یرگشته ام
که من این نیمه جان را به صد جان کندن آورده ام.
دهانت پر از محبت باشد.
سعی کن نماز که می خوانی دهانت پر از محبت باشد و با هر جمله ای که می خوانی مثل کسی که آب در دهان دارد، آن را قورت بدهی.
توجه به نماز، نماز است. اگر حضور قلب داری ، در نمازی و الا دل هر کجاست همان جایی.
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی