در انتظاراعتکاف
الهی بغض گلویم را فشرده در انتظارم …در انتظار آغوش پر از مهرت ، در انتظار انفجار این بغض لحظه شماری می کنم ساعتها را تا ایا م البیضت فرا رسد، تا وا کنم عقده دل را ، تا بگویم غم دل را … الهی خسته ام … خسته از سستی صبرم ، از بدی اخلاقم ، از خواب غفلتم ،خسته ام از گناهان بزرگی که کوچک شمرده ام خسته ام از مخالفت با هدایتت …
خسته ام از زمانهایی که بی تو گذرانده ام آری خدای من منتظر سهرهای اعتکافم تا با دلی شکسته به درگاهت بییایم و با انابه بگویم ..خدای من دستان ناتوانم را به سوی تو گشودم ، پاهای لرزانم را ببین و گواه زبا الکنم باش با چشمانی که اشک آن گونه هایم را خیس نموده ، تو را می خوانم . این حالت من است ،ترس از گناهانم . الهی بلایی بر من فرود آمده که سختی آن مرا در هم شکسته …آری بلای نسیان تو … گرفتاری های بی تو بودن بر من حمله ور شده تا جایی که تحملش بر من سخت شده .
الهی ترس وجودم را فرا گرفته ، ترس از جدایی ، ترس از مرگ ناگهانی ، ترس از فرود غذاب ها ، ترس از …
الهی یاریم کن تا به سحرهای اعتکاف برسم ، کمک کن از غافله اعتکاف جا نمانم .
الهی اکنون که با امید به سر منزل توبه که محبوب توست پناهنده شدم ، یاریت را می طلبم .
الهی خسته از روزهایی که به حال خود بودم و انتخاب کننده باطل شدم ،پشیمان به سوی تو آمدم . تمام ذهن و فکرم به سحرهای اعتکاف است ،به یارب یارب نیمه شبهایش ، به لحظه هایی که با تمام وجود بخوانمت و بگویم :
الهی می دانم که اگر با عدالتت بخواهی به من نظر افکنی ، مستحق عقابم و لیکن ای خدای مهربان مرا طاقت عدل تو نیست ، ایام ایام بخشش و رحمت توست فرست را غنیمت شمردم وبا دلی خسته به سوی تو آمدم
الهی از تو جدا شدم ، به حال خود رهایم کردی رپس به بند اسارت دنیا گرفتار شدم ، حال به سوی تو آمدم تا آزادم نمایی
الهی در طول زندگی بی سبب به من نعمت دادی ، نعمت سلامتی ،نعمت خانواده ، نعمت ولایت ، حال تو را می خوانم و به ماه رجب قسمت می دهم بی سبب نعمت بخشش را به من عطا فرمایی
الهی به ریسمان رجبت ،به ریسمان ایام البیضت چنگ می زنم و معترف گناهانم می شوم . با اینکه ترس تمام وجودم را فرا گرفته از اینکه بعد از اعتراف، بر اثر کثرت گناهانم غضبت مرا فرا گیرد لیکن امید به اینکه با اعتراف به زشتی اعمالم مرا از عذاب نجاتم دهی .
الهی تمام ساعات اعتکاف را با قلبی شکسته می خوانمت… فرا خوان مرا، الهی خالصم کن … خالصم کن… خالصم کن
دل نوشته ای از خانم عصمت الهی