یا مَنْ اَرْجُوهُ لِکُلِّ خَیْر
? حدیث مَلَکِ داعی
یکی از مراقبههای مهم در ماه رجب به یاد داشتن حدیث ” مَلَکِ داعی” است که از پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم روایت شده است. ایشان فرمودند:
? خداوند متعال در آسمان هفتم فرشتهای را قرار داده است که “داعی” گفته میشود.
? هنگامی که ماه رجب آمد، این فرشته در هر شب این ماه تا صبح میگوید: خوشا به حال تسبیح کنندگان خدا، خوشا به حال فرمانبرداران خدا.
? خدای متعال میفرماید: همنشینِ کسی هستم که با من همنشینی کند، فرمانبردارِ کسی هستم که فرمانبردارم باشد و بخشندۀ خواهان بخشایش هستم.
? ماه، ماه من؛ بنده، بندۀ من و رحمت، رحمت من است.
? هر کسی در این ماه مرا بخواند او را اجابت میکنم و هر کس از من چیزی بخواهد به او میدهم و هر کس از من هدایت بخواهد، او را هدایت میکنم.
? این ماه را رشتهای بین خود و بندگانم قرار دادم که هر کس آن را بگیرد به من میرسد.
این حدیث را مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا ملکی تبریزی در کتاب شریف “المراقبات” نقل کرده است و اگر تنها همین حدیث در فضیلت ماه رجب روایت شده بود، برای صاحبدلان کافی بود.
?الهه نجفی طلبه مدرسه علمیه الزهرا ?
⚘کاربر وبلاگ الزهرا شهرستان دهاقان⚘
خدمت به مادر
شیخ اعظم شیخ مرضی انصاری (ره)،فقیه بزرگ ،مادرش را تا نزدیک حمام به دوش می گرفت و او را به زن حمامی می سپرد و می ایستاد ، تا بعد از پایان کار او را به خانه برگرداند . هر شب به دست بوسی مادر می امد ، و صبح با اجازه او از خانه بیرون می رفت . پس از مرگ مادر به شدت می گریست فرمود گریه ام برای این است که از نعمت بسیار مهمی چون خدمت به مادر محروم شدم ،
شیخ پس از مرگ مادر با کثرت کار و تدریس و مراجعات فراوان ، تمام نمازهای واجب عمر مادرش را خواند ، با آنکه مادر از متدینه های روزگار بود.
( منبع : کتاب آداب الطلاب ،شاکر برخوردار فرید)
قلبم درد می آید ولی فقیه دستش خالی باشه !
در اولین روزهای جنگ که بکار گیری تسلیحات سبک برای ما یک فناوری محسوب می شد و همه به دنبال سلاح های سبکی مثل آر. پی. جی و کلاش بودند ، حسن به همراه شهید شفیع زاده در آبادان دنبال خمپاره بود . وقتی در سال 60 ،ما به واسطه توپهای غنیمتی که از عراق گرفتیم ، به اوج امکانات در آن روزها رسیدیم ، دیگر حسن ، خمپاره را کنار گذاشت و رفت به دنبال تاسیس توپخانه ….
شب و روزش شده بود سر و سامان دادن به اوضاع توپخانه ،تربیت نیروی متخصص، تعمیر و تجهیز توپخانه و…. می گفت :« قلبم درد میآد ولی فقیه ما ، دستش جلوی صدام خالی باشه . ما بایددستش را پر کنیم … تا اینکه در سال 63 ، موضوع موشکی مطرح شد و از همان سال تاآخر روز حیاتش هیچ کار دیگری جز کار موشکی نکرد….»
{ روایتی از سردار حاجی زاده فرمانده هوا فضای سپاه از شهید حسن تهرانی مقدم ، فارس،90/09/29، یادگاران ،ص20}
نامه ای به خدا
این ماجرا ی واقعی در مورد شخصی به نام نظر علی طاقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود . آن قدر فقیر بود که شبها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی آشغالها ی آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد . یک روز نظر علی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد . نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان نامه ای به خدا نگهداری می شود .مضمون نامه این است : بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت جناب خدا !سلام علیکم ، اینجانب بنده ی شما هستم . از آن جا که شما در قرآن فرموده اید “و ما من دابة فی الارض الا علی الله رزقها” هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده من است . من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین . در جای دیگر از قرآن فرموده اید “: ان الله لا یخلف المیعاد” .مسلما خداوند خلف وعده نمی کند . بنا بر این این جانب به چیزهای زیر نیاز دارم:
1- خانه ای وسیع 2- همسری زیبا و متدین 3- یک خادم 4- یک کالسکه و سورچی 5- یک باغ 6- مقداری پول برای تجارت . لطفا پس از هماهنگی به من اطلاع دهید .
«مدرسه مروی - حجره شماره 16 - نظر علی طاقانی »
پس نامه را در هنگام سحر برداشته و می برد لای درب مسجد شاه که در نزدیکی مدرسه مروی می باشد می گذارد . فردای آن روز . ناصرالدین شاه با در باری ها می خواستند به شکار بروند . کاروان او از جلوی مسجد می گذشت . ناگهان به اذن خداوند . باد تندی شروع به وزیدن می کند و نامه نظر علی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازد . ناصرالدین شاه نامه را می خواند و شکار را کنسل کرده دستور می دهد کاروان به کاخ برگردد . او یک پیک به مدرسه مروی می فرستد و نظر علی را به کاخ فرا می خواند . وقتی نظر علی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید :” نامه ای را برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند . پس ما هم باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه خواسته های نظر علی یک به یک اجرا شود .
نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک ، سرگردان ماست
{بر گرفته از کتاب : اثر آفرینان ( جلد اول - ششم)}
اشک افسوس
(سوره ضحی (93) آیه 4و5)
شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا را به دوستداران آن حضرت تسلیت عرض می کنیم