قلبم درد می آید ولی فقیه دستش خالی باشه !
در اولین روزهای جنگ که بکار گیری تسلیحات سبک برای ما یک فناوری محسوب می شد و همه به دنبال سلاح های سبکی مثل آر. پی. جی و کلاش بودند ، حسن به همراه شهید شفیع زاده در آبادان دنبال خمپاره بود . وقتی در سال 60 ،ما به واسطه توپهای غنیمتی که از عراق گرفتیم ، به اوج امکانات در آن روزها رسیدیم ، دیگر حسن ، خمپاره را کنار گذاشت و رفت به دنبال تاسیس توپخانه ….
شب و روزش شده بود سر و سامان دادن به اوضاع توپخانه ،تربیت نیروی متخصص، تعمیر و تجهیز توپخانه و…. می گفت :« قلبم درد میآد ولی فقیه ما ، دستش جلوی صدام خالی باشه . ما بایددستش را پر کنیم … تا اینکه در سال 63 ، موضوع موشکی مطرح شد و از همان سال تاآخر روز حیاتش هیچ کار دیگری جز کار موشکی نکرد….»
{ روایتی از سردار حاجی زاده فرمانده هوا فضای سپاه از شهید حسن تهرانی مقدم ، فارس،90/09/29، یادگاران ،ص20}