امر به معروف متعلق به همه مردم است
یکی از فرائض مهمی که متأسفانه در جامعه فعلی ما خیلی کمرنگ شده و در معرض فراموشی قرار گرفته و یا اینکه مورد توجه قرار نمی گیرد و افراد به راحتی از این مسئولیت شانه خالی می کنند مسأله امر به معروف و نهی از منکر است که برای یادآوری بیشتر توجه خوانندگان عزیز را به سخنان مقام معظم رهبری در جمع اعضای ستاد احیاء امر به معروف و نهی از منکر جلب می کنیم.
امر به معروف متعلق به همه مردم است.مگر می شود یک ستاد ده نفره بنشینندسازماندهی ستادی امر به معروف در سطح کشور را بکنند؟ این کار اصلا امکان نداردشما یک کار دیگری را بر عهده بگیرید. نخواهید مباشرتا امر به معروف و نهی از منکر کنید. شما بخواهید امر به معروف را در خامعه احیا کنید…..اساس کار شما احیای امر به معروف و نهی از منر است نه مباشرتا سازماندهی امر به معروف و نهی از منکر.
مراحل امر به معروف ونهی از منکر
امر به معروف در شرع مقدس اسلام سه مرحله دارد.
یک مرحله، مرحله قلبی است.(حالا این هم بد نیست که ما اینجا بگوییم، بعضی ها می گویندامر قلبی که امر و نهی نیست. اشکال رایج و واضحی است و به نظر ما اشکال ناواردی است) وقتی که شما گناه را می بینید در مرحله امر و نهی قلبی از شما نخواسته اند که گناه را نکنید، نکردن که نکردن است، این که امر و نهی نیست می خواهند شما دائما در قلبتان حدیث نفس کنید به آن طرف (لا تفعل، لا تفعل) ، منتهی شرایط اجازه نمی دهد که این لا تفعل از قلب شما به زبانتان برسد. این را می خواهد یعنی همان حالت علو و استعلایی ، که در آن آمر و ناهی وجود دارد، دو شرط تحقق امر و نهی آن حالت استعلا و علو است. می خواهند این در قلب انسان هم باشد دائما وقتی شما می بینید کسی معروفی را انجام نمی دهد باید به او بگویید” افعل، افعل ، افعل” در قلب باید دائما این باشد و بجوشد.
این مرحله اول است و از محل کلام خارج است و بایست این را کاری کنید که همه مردم حداقل امر و نهی قلبی را داشته باشند.
تجلی ولایت در زیارت
خدای مهربان ، من تو را سپاس می گویم چرا که بر من منت نهادی و ماه رجب را قرار دادی تا در آن به حضور دوستان و اولیائت برسیم.
سلام تو بر محمد مصطفی (ص) آن کلید برکت و آل محمد (ص) یعنی قافله سالاران خوبی و رحمت. آنان که برگزیدگان تواند چنانچه جان خویش را برای اجرای فرمان تو به زحمت انداختند.
خدای من خوب می دانم که وعده گاه ایشان بهشت است که در آن منزل و مأوی گزیده اند. از تو می خواهم به همان احسانت که هر لحظه یارم بود بعد از آنکه مرا به حضور ایشان رساندی به منزل و مأوایشان نیز برسان تا در کنارشان آرام گیرم و سختی و تلخی دنیا را در محضرشان به فراموشی سپارم .
حرفهای دلم را برای شما اولیاء می گویم شما که درخواست ها، گنج های بی نهایتتان را خالی نمی کند من حاجت و سؤالی دارم که از بهر آن قصد درگاه شما را نموده ام .
برای شمایی که عطاهایتان را به منت آلوده نمی سازید. وآن حاجتی که قدرت دستیابی به آن را ندارم و رشته چاره جویی ام در مقابل آن گسسته، این است که مرا از آتش دوزخی که در انتظار من است رها سازید و در کنار شیعیان پاکتان مکانی برایم برگزینید.
سلام من هر روز و شب بر شمایی که یعقوبان و ایوبان زمان بودید و شکوهمندانه در برابر بلا صبر کرده و اینگونه بهشت را جایگاه خویش نمودید.
مهربانم مرا طاقت بر سختی و مشقت نیست ، سائلی بیش نیستم و امیدم به چشم محبت توست . ای خدایی که نامت دوای دردمندان عالم است و یادت شفای بیماران است تمام امیدم به توست به تویی که چه زود از بندگان راضی می شوی و به همین واسطه مرهم دلهای شکسته ای!
پس به یقین تسلیم بر توأم و مصالح اموری را که تو در نظر داری به جان می پذیرم چرا که اگر مرا به خود واگذاری در کارم فرو مانم و به کاری که مصلحت من رد آن نیست بپردازم.
آنچه من در زبان دارم این است که” انا لله و انا الیه راجعون” و چه خوش زمانی است آن لحظه که خودم را در آغوش تو می بینم و از دست مأموران تو شرابی می نوشم که گوارائیش دائم است و ابدی و ملال و ناگواری از آن حاصل نمی شود. به امید آن روز.
بر تو سلام و بر اولیائت درود.
برگرفته از زیارت رجبیه
میلاد با سعادت امام جواد علیه السلام مبارک
از صورتش نور ساطع بود. چند روز بیشتر از تولدش نگذشته بود. گویا در قنداقه ای از مروارید پیچیده شده بود.دایه اش با خوشحالی تمام او را نزد پدر آورد.از شوق اشک از دیدگانش جاری شده بود. امام ، نوزاد را در آغوش گرفت ،در گوشش چیزی گفت . او را بوسید و بوئید و با دستان پر عطوفتش او را نوازش کرد چند نفر از نزدیکان شاهد این منظره زیبا بودند همه منتظرند ببینند امام چه می گوید حضرت لحظاتی درنگ کرد آنگاه رو به همه کرد و فرمود : “ … این مولودی است که برای شیعه مبارک تر از او به دنیا نیامده است. ” (1)
خیزران ، با خوشحالی خدا را شکر کرد ، اطرافیان امام دستانشان را به نشانۀ سپاس از خداوند بالا آوردند و زیر لب حمد گفتند. همگی شادمانه این میلاد را به یکدیگر تبریک می گفتند…
آری جا داشت که همه تا این حد خوشحال باشند آخر پس از قریب به چهل و یک سال که از عمر با برکت امام هشتم گذشته بود و در مورد امامت نگران بودند.با وجود این نوزاد ، نگرانی ، شک و تردید آنها برطرف شده بود. آری خورشید در روز دهم رجب ، نظاره گر نوزادی بود که قرار بود در آینده امام و پیشوای شیعیان باشند.
1-کافی،ج 1، ص 321.
صبح گاهان...
(3)
خدایا از تو می خواهم این صبح گاه مرا با انوار هدایتت منور ساخته
و سلامت دین و دنیا به عطا کنی
و اما شامگاهم را ! از کید دشمنان و هواهای مهلک نفس محافظت فرمایی
تو بر هر کار توانایی ، به هر که بخواهی می بخشی و از هر که خواهی باز می گیری
به هر که بخواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار گردانی
خدایا سپیدۀ صبح را به لطفت از شکاف شب پدید آوردی،
شبهای تار ما را روشن ساختی ،
از درون سنگها چشمه ها روان ساختی ،
از ابرهای متراکم باران رحمت فرود آوردی ،
خورشید و ماه تابان را چراغ های فروزان خلق قرار دادی،
به قدرت خود ملت های مختلف را متحد ساختی ،و…
اما از ابتدای آفرینش هیچ گاه تو را خستگی فرا نگرفت
و محتاج به چیزی و کسی نبودی اما همه محتاج تواند…
پس ای خدا بر محمد و آلش که پرهیزکارترین اهل عالمند درود فرست و ندایم را بشنو و اجابت فرما.
خدایا حاجتم را به درگاه تو آوردم مرا محروم مگردان بلکه از بهترین الطاف و نعمت هایت نصیبم گردان .(1)
1-برگرفته از دعای صباح . این دعای بسیار زیبا از ادعیۀ بسیار مشهور است که در مفاتیح آمده و نیز علامه مجلسی در کتای دعای بحار و در کتاب صلوة آن راذکر نموده همچنین در مصباح سید بن باقی (ره) نیز آمده و سفارش شده بعد از نماز صبح و یا بعد از نافله صبح خوانده شود. ضمناً در انتها دعای مخصوص سجده آورده شده که امید است خواننده گرامی با مراجعه به مفاتیح از برکات آن بهره مند شود.
صبح گاهان...
(2)
ای پروردگار من،تو رسولی برای ما فرستادی که حسب و نسبش از همۀ خلق بالاتر است و در دوران جاهلیت که همه مردم در لغزش بودند در پرستش تو ثابت قدم بود . خدایا بر اهل بیت برگزیده اش درود فرست و ای خدا بر من درِ صبح را با کلید رحمت و رستگاری بگشا و لباس هدایت و صلاح را بر من بپوشان و در قلبم نهال خشوع و تواضع بنشان . خدایا آنچنانم کن که از ترس گناه بر دیده ام چشمه های اشک جاری شود ونفس سرکش من بواسطۀ فقر و نیاز به سوی تو، مؤدب گردد. خدایا اگر لطف و رحمت تو شامل حال من نمی شد چگونه هدایت می شدم؟ و چگونه از آرزوهای باطل نجات می یافتم؟ اگر هنگام جنگ با نفس و جنگ با شیطان مرا یاری نمی کردی حتماً دچار خذلان و ناامیدی می شدم .
خدایا گناهانم مرا از قرب و وصال تو دور می سازد اما باز به تو امید دارم و به رشتۀ لطف و کرم بی نهایتت چنگ می زنم. اما تو آگاهی که این نفس من مرکبی سرکش است به طوری که آمال و آرزوهای زشت در نظرش زیبا جلوه می کندو فرمان می دهد که بر تو جرأت عصیان پیدا کنم . اما ای پروردگار من در این صباح (و همه روزهای عمرم) با امیدواری، بر در رحمتت زده و بر درگاه کرمت پناه می آورم و از هوای نفسم به سوی تو می گریزم و از تو می خواهم از جرم و خطا و لغزش هایم درگذری تا در وادی هلاکت سرگردان نشوم ؛ زیرا تو امید و مایۀ اعتماد منی . در دنیا و آخرت مقصود و گمشده ام تویی . آیا با این همه درماندگی ام مرا از درگاهت میرانی؟ چگونه می توانم تصور کنم تو مرا محروم سازی؟ من که همچون تشنه ای بر لب دریای رحمتت آمده ام مرا بازگردانی؟ تو هرگز چنین نخواهی کرد زیرا دریای کرمت در سرزمین بی آبی و خشکی هم پرآب است و درگاه لطفت همواره به روی بندگان باز است و تو بالاترین کمال مطلوب و منتهی مرتبه آرزوی مشتاقانی.
ادامه دارد…