بیستم محرم
دفن بدن جون در کربلا
بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و او را دفن کردند.
جون کسی بود که امیر المؤمنین او را به صد و پنجاه دینار خرید و او را به ابوذر بخشید . هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیر المؤمنین علیه السلام بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی علیه السلام و سپس به خدمت امام حسین علیه السلام رسید و همراه ایشان از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.
هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین علیه السلام آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست . حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه مابودی ! اکنون به خاطر ما خویشتن را مبتلا مساز!
جون خود را بر قدم های مبارک امام حسین علیه السلام انداخت و بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، و حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟
جون می گریست و می گفت از شما جدا نمی شوم تا خون من با خون شما خانواده مخلوط گردد. ….. امام حسین علیه السلام اجازه دادند و او به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های زیادی به او وارد کردند . هنگامی که روی زمین افتاد امام سر او را به دامن گرفت و گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود: بارالها رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت علیهم السلام محشورش نما.
از برکت دعای امام روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از او به مشام رسید . چنانکه وقتی بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.
تقویم شیعه/ عبدالحسین نیشابوری