مناجات عاشقانه
یک بار از ایشان (حضرت امام خمینی) سؤال کردم که در در میان دعاهای معروف ، به کدامیک از آنها بیشتر انس یا اعتقاد دارید؟ ایشان بعد از تأملی فرمودند :« دعای کمیل و مناجات شعبانیه» وقتی که شما به این دو دعا مراجعه می کنید،با این که دعاهای دیگر هم مثل ابوحمزه ی ثمالی ویا دعای امام حسین در روز عرفه و دعاهای فراوان دیگر برقراری رابطه باد خداست ،اما در این دو دعا و مناجات ،حالت استغفار و انابه و استغاثه و تضرع به پروردگار را به شکل عاشقانه ی آن مشاهده می کنید .دعای کمیل هم مناجاتی با خدای متعال است و رابطه ی محبت و عشق میان بنده و معبود را ترسیم می کند و این همان چیزی بود که امام بز رگوار ما،روح و دل خود را از آن روشن و منور می داشت
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار پاسداران
جمال فاطمه علیها السلام
جمال فاطمه علیها السلام
از جابر نقل شده است که می گفت: من هر گاه راه رفتن فاطمه علیها السلام را می دیدم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله را به یاد می آوردم ، زیرا او همانند پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام راه رفتن تمایل به راست و چپ می نمود.*
ام سلمه می گوید: فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله شبیه ترین مردم از نظر صورت و جهره به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.**
مادر انس فاطمه علیها السلام را اینگونه توصیف می کند: فاطمه همچون ماه شب چهارده بود. همچون خورشیدی که از پشت ابر به زیبایی نورافشانی می کند یا همچون لحظه ای که ماه با تمام شکوه از پشت ابر بیرون می آید. فاطمه علیها السلام سپیدرو و وجیه، همواره تبسم دلنشین و نمکین بر لب داشت و هنگام تبسم دندانهای سپید، مرتب و زیبایش بسان دانه های مروارید که در رشته ای ردیف شده باشند، نمایان می گشت.
پیامبر صلی الله علیه و آله در این باره فرمود: او را همچون خود ندانید، فاطمه علیها السلام حوریه ای در لباس انسان، من هر زمان مشتاق بهشت می شوم او را می بویم. فاطمه علیها السلام گل است.***
*بحارالانوار، ج 43، ص 53.
**همان ، ص 55.
***ریحانه خانه وحی،رضائیان،ص 269 و الگوهای رفتاریحضرت فاطمه زهرا،ص65-66.
ولادت امام حسن عسکری عليه السلام مبارک باد.
دست بیفشانید و عود بسوزانید که یازدهمین مسافر بهار، از راه می رسد، قدم هایش را شکوفه باران کنید!
زمین را بیارایید و ثانیه ها را در عطر شکوفه های عشق بپیچید. هلهله کنید و پای بکوبید که اینک،
یازدهمین فصل کتاب شیعه، با دست های سبز مردی از تبار ملکوت، ورق می خور د.
آمد؛ سیزدهمین حلقه از منظومه نور،
سیزدهمین آیه از سوره عترت
و سیزدهمین ساقی میخانه عشق.
آن که می آید، شکوه آسمان، عظمت زمین، صداقت ایمان و نجابت آب است.
بهار از نامش شکوفا و عشق از یادش لبریز است!
بهار تازه و گل تازه و چمن تازه
ستاره یار و فلک یار و دورگردون، یار
هر آن که بر گل رخسار تو گشاید چشم
بهار را چه کند؟ ای به «چهر» رشکِ بهار!
درخت اگر گل سوری، به باغ آورده
نهال قامت تو، آفتاب دارد بار!
تو آمدی و کوچه های مدینه را باران شکوفه پوشاند؛
آمدی و آینه ها، به پابوسی ات،
آب های جهان را
به انعکاس برخاستند.
آمدی، تا یازدهمین چراغ پرفروغ ولایت باشی.
آمدی تا شب های بی ستاره را در ماه غرق کنی و دست های تنها مانده را بگیری و تا خدا بالا بکشی.
قدم بر چشم های زمین نهاده ای و جهان روشن شد. صفا آورده ای به ماتمکده دل دنیا!
روشنایی آوردی به شب های بی ستاره اهالی!
ای ستاره دنباله دار! عشق، امروز، در سایبان مهربانی تو منزل می کند.
او آمده است؛ تا خورشید، مبدأ همه آیینه ها باشد. شکفتن بهار در بهاری دل انگیزتر؛
دمیدن گلِ حُسن در حُسنی فزون تر، روییدن گلی دلرُباتر در گلستان طاها!
با نام «حَسَن»، باب یازدهم کتاب امامت نگاشته می شود و این، مژده ای است برای ما که چیزی به
کلیّت روشنی نمانده است. چیزی نمانده به سرزدنِ یگانه گوهر عشق و اتمام حجت.
از هم اکنون، دنیا چشمان پرفروغش را به انتظار می نشیند.
ولادت امام حسن عسکری عليه السلام مبارک باد.
تلاش
روزي سوراخ كوچكي در يك پيله ظاهر شد. شخصي نشست و ساعت ها تقلاي پروانه براي بيرون آمدن از سوراخ كوچك پيله را تماشا كرد،
آن گاه تقلاي پروانه متوقف شد و به نظر مي رسيد كه خسته شده،و ديگر نمي تواند به تلاشش ادامه دهد.
آن شخص مصمم شد به پروانه كمك كند و با برش قيچي سوراخ پيله را گشاد كرد.پروانه به راحتي از پيله خارج شد،اما جثه اش ضعيف و بال هايش چروكيده بودند.
آن شخص به تماشاي پروانه ادامه داد .او انتظار داشت پر پروانه گسترده و مستحكم شودو از جثه ي او محافظت كند.اما چنين نشد!
در واقع پروانه ناچار شد همه ي عمر را روي زمين بخزدو هر گز نتوانست با بال هايش پرواز كند.
آن شخص مهربان نفهميد كه محدوديت پيله و تقلا براي خارج شدن از سوراخ ريزآن را خدا براي پروانه قرار داده بود،تا به آن وسيله مايعي از بدنش ترشح شودو پس از خروج از پيله به او امكان پرواز دهد.
اگر خداوند مقرر مي كرد بدون هيچ مشكلي زندگي كنيم، فلج مي شديم ،به اندازه ي كافي قوي نمي شديم و هرگز نمي توانستيم پرواز كنيم.
من نيرو خواستم و خداوند مشكلاتي سر راهم قرار داد، تا قوي شوم.من دانش خواستم و خداوند مسايلي براي حل كردن به من داد.
من سعادت و ترقي خواستم و خداوند به من قدرت تفكر و زور بازو داد تا كار كنم.من شهامت خواستم و خداوند موانعي سر راهم قرار داد،تا آنها را از ميان بردارم.
من انگيزه خواستم و خداوند كساني را به من نشان داد كه نيازمند كمك بودند.من محبت خواستم و خداوند به من فرصت داد تا به ديگران محبت كنم.
من به آنچه خواستم نرسيدم…اما آنچه به آن نياز داشتم ،به من داده شد.»
نترس با مشكلات مبارزه كن و بدان كه مي تواني بر آنها غلبه كني.
منتظر است که منتظرانش "به خود بیایند” تا او بیاید
ما معتقدیم که عشق سر خواهد زد
بر پشت ستم کسی تیر خواهد زد
سوگند به هر چهارده آیه نور
سوگند به زخم های سرشار غرور
آخر شب سرد ما سحر می گردد
مهدی به میان شیعه برمی گردد
آغازامامت گل سرسبدعالم هستی حضرت حجه بن الحسن امام زمان (عج)برشمامبارک.
آقا جان! حیف نیست ماه شب چهارده پشت ابرهای تیره وپاره پاره پنهان بماند،حیف نیست دیده را
شوق وصا ل باشد ولی فروغ دیده نباشد…
مهدی جان!
سئوالی ساده دارم از حضورت … من آیا زنده ام وقت ظهورت …
اگر که آمدی من رفته بودم … اسیر سال و ماه و هفته بودم …
دعایم کن دوباره جان بگیرم … بیایم در رکاب تو بمیرم…
ای صنوبر سه ساله!
سلام بر تو و عاشورای بزرگی که در چشمهای کوچک تو خلاصه شده است.
سلام بر تو که در خنکای لبخند حسین علیهالسلام رها بودی و پا به پای آبله، زخمهایش را به جستجو.
سلام بر کوچکی گامهایت؛ به تو و خاطرات در آتش رها مانده ات.
سلام بر تو که آتش، کوتاهتر از دامنت نیافت.
تو را خوبتر از شام غریبان، زینب میشناسد و تو بهتر از همه، شام غریبان را.
شام غریبان، تو را خوب میشناسد؛ تورا که آنقدر پدر پدر کردی و «یا عَمَّتِیَ و یا أُخْتَ أَبِی! أیْنَ أَبِی» گفتی تا در روشنای حضور حسین علیهالسلام غوطه ور شدی.
سلام بر تو؛ به آن زمان که در هیاهوی غبار و سوار، اشک و مشک و ستیغ و تیغ، حسین علیهالسلام را در خلسه و خون و خاکستر رها دیدی.
از اندوه و داغ و دلتنگی، بوی تو به مشامم میرسد و هرگاه نام تو را مینویسم، هیچ واژهای را توان توصیف اندوهت نیست.
از کنار شط تا وادی نخله، از مرشاد تا به حلب و از دید نصرانی تا به عسقلان، تو بودی همدم تنهایی بابا.
سلام به تو ای سئوال بزرگ تاریخ! پس از گذشت قرنها آیا آبله پاهایت خوب شده است؟
تمام دردهایت یک طرف و از دست دادن زانوانی که رویشان به خواب میرفتی و نیایشهایت را میخواندی، طرف دیگر… .
وقتی میان خون و آتش، صدای گریهات، دل سنگ را میلرزاند و پاهای تاول زدهات، سختیها را گلایه میکرد، همه چشمها کور بودند و دلها سنگینتر از آن بود که بار سنگین دلت را سبکتر کند… .
دستهایت کوچک بودند برای به آغوش کشیدن صبر و سختی. اما تو چقدر سربلند بیرون آمدی از دردها و دلتنگیها! صبر را از چه کسی به ارث برده بودی، نمیدانم! اما ایمان، همپای تو بزرگ شده بود.
همسن و سالهایت، سرگرم بازی بودند؛ اما تو انگار رسالتت بود که انسان را سربلند کنی…
آثار باور نکردنی وضو
پزشکان تحقیق کرده اند که 30درصد اکسیژن از راه پوست جذب شده و گاز کربنیک دفع می شه.لذا شست و شوی پوست بدن خصوصا آنهایی که در معرض هوا و گردوغبار قرار دارند(دست و صورت)موجب می شه تا اعمال حیاتی تعرق و تنفس جلدی به خوبی صورت بگیره و میکروبها و آلودگی ها را از بین ببره واز تجمع میکروبها و انگل ها که موجب بروز بیماریهای جلدی میشه جلوگیری کنه.چون صورت و دست و پاها بیشترین تماس رو با آلودگی ها داره لذا فلسفه عمل وضو وانتخاب این اعضا شاید اشاره به همون جنبه بهداشتی بودن و مراقبت وپاکیزگی هست و جلوگیری از آلودگی..!
جالبه به این مطلب هم توجه کنید…
شیوه انجام وضو نوعی ماساژوموجب تسریع گردش خون است زیرا که وقتی مقداری آب سرد بر اعضای وضو میریزیم قهرا آن عضو سرد شده وجریان خون باسرعت وشدت بیشتری به سوی آن قسمت حرکت می کنه وبرای حفظ 37درجه حرارت طبیعی بدن وجبران حرارت از دست رفته کلیه اعضای وضو تا به حالت طبیعی خود برگردند دستگاه گردش خون به فعالیت سریع خود مشغول اند.
در تعریف انواع ماساژها چه آنکه با دست یا پارچه یا حوله وروی پوست بدن کشیدن دارای فواید بسیار است.همانطوریکه امروزبا ماساژقلب احیا انجام میشود و بیمار به زندگی بر میگردد و امروزه فواید ماساژزسوئدی(شستن با آب سرد ودست کشیدن بر آن موضع) بسیار اهمیت دارد وتمام اعصاب را به کار می اندازد.
پیامبر فرمودند:
برای فرونشاندن خشم وضو بگیرید.
شستشوی با آب تکرار واستمرار آن در شرع تاکید شده نه تنها خاصیت تمیز کردن داره بلکه آب سرد که اکسیژن بیشتری دارد معالجه قوی ومدافعه موثری علیه میکروبها هست وشاید بتوان گفت حکمت آآنکه سفارش شده که بگذارند آب وضو روی صورت و دست مانده وبه حال خود خشک شود از همین راه باشدو شاید هم برای ازبین رفتن حالت خواب آلودگی وایجاد نشاط.
امام رضا میفرمایند:به علاوه در وضو،ازبین رفتن کسالت و طرد خواب آلودگی و(ایجاد نشاط) است.
این هم حدیث زیباییست…
حضرت علی (ع) میفرمایند:
من وضو گرفتن را در زمستان بیشتر از تابستان دوست دارم.
حالا ما… وقتی میخوایم وضو بگیریم اول آب رو گرم میکنیم بعد وضو میگیریم ویادمون میره که وضو با آب سرد ثواب بیشتری داره.البته این عمل بیشتر برای نماز صبح صدق میکنه
بگذریم…حالا جالب تر از همه این مطالب اینه که چیزی که خدا قرن ها پیش دستور انجام دادنش رو داده به تازگی پزشکان دارن به فوایدش پی میبرن!
پس ما نباید هرچیزی رو که حکمتش رو نمیدونستیم رو زیر سوال ببریم!حتما حکمتی دارد و ما از آن بی خبریم.
یادتون باشه که ما بنده ایم و باید اطاعت کنیم….طبق آیه شریف >اطیعوالله واطیعوالرسول …
جهان نیوز
صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد
صبح بى تو رنگ بعد از ظهر يك آدينه دارد
بى تو حتى مهربانى حالتى از كينه دارد
بى تو مى گويند تعطيل است كار عشقبازى
عشق اما كى خبر از شنبه و آدينه دارد
جغد بر ويرانه مى خواند به انكار تو اما
خاك اين ويرانه ها بويى از آن گنجينه دارد
خواستم از رنجش دورى بگويم يادم آمد
عشق با آزار خويشاوندى ديرينه دارد
در هواى عاشقان پر مى كشد با بى قرارى
آن كبوتر چاهى زخمى كه او در سينه دارد
ناگهان قفل بزرگ تيرگى را مى گشايد
آن كه در دستش كليد شهر پر آيينه دارد
قیصر امین پور
تا پاکیزه نشوی ،پاکیزه ات نمی دهند.
ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم اول باید باطن را پاکیزه کنم.
کسی به خواجه نصیر نامه نوشته بود. وی اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود: ایهاالکلب، یا ایهاالکلب (ای سگ پسر سگ9 فلان مسئله علمی چطور است؟ خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود که جواب مسئله این است و در آخر نامه نوشت: اما صحبت تو درباره ی سگ؛ سگ حیوانی است که چهار دست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و .. والسلام. تمام.
نه پرخاشی نه غضبی؛ ما بودیم می نوشتیم خودتی!
از بیانات حجت الاسلام والمسلمین فاطمی نیا
علت اهمیت زیارت عاشورا و فواید آن چیست؟
علت اهمیت زیارت عاشورا و فواید آن چیست؟
درباره زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانى وجود دارد و در خصوص زیارت عاشوراى معروف، احادیث متعددى از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام نقل شده است. امام باقر علیهالسلام این زیارت را به یكى از اصحابش به نام «علقمة بن محمد حضرى» آموزش داده است.
از آن جا كه زیارت، نوعى اعلام موضع و مشخص كردن خط فكرى است و آثار سازنده عجیبى دارد، آن چه به عنوان متن زیارتى خوانده مىشود، از نظر محتوا و جهتدهى، از حساسیتى ویژه برخوردار است. به همین جهت، ائمه علیهمالسلام با آموختن نحوه زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غناى بیشترى بخشیدهاند؛ به گونهاى كه زیارتنامههاى رسیده از معصومان علیهمالسلام - مانند زیارت جامعه كبیره، عاشورا، آل یاسین و ناحیه مقدسه - گنجینهاى از تعالیم و آموزشهاى عالى آنان است.
زیارت عاشورا - كه از تعالیم امام باقر علیهالسلام است - به سبب آثار سازنده فردى و اجتماعى و بیان مواضع فكرى و عقیدتى شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژهاى دارد. شمارى از دستاوردهاى این زیارت عبارت است از:
1.ایجاد پیوند معنوى با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان
این محبت موجب مىشود كه زائر، آن بزرگان را الگوى خویش سازد و در جهت همسویى فكرى و عملى با آنان بكوشد؛ همچنان كه در قسمتى از زیارت، از خدا مىخواهد كه زندگى و مرگش را یكسره همانند آنان قرار دهد؛«اللهم اجعل محیاى محیا محمد و آل محمد و مماتى ممات محمد و آل محمد»
از آن جا كه این محبت به خاطر خداوند است - و خاندان عصمت از آن جهت كه الهى و منسوب به اویند، محبوب واقع شدهاند - مایه تقّرب به خداوند است. در قسمتى از این زیارت چنین مىخوانیم:«اللهم انى اتقرب الیك بالموالاة لنبیك و آل نبیك».
2. پیدایش روحیه ظلم ستیزى در زائر
تكرار لعن و نفرین بر ستمگران در این زیارت، موجب پیدایش روحیه ظلمستیزى در زائر مىشود. او با اعلام برائت و نفرت از ستمگران و ابراز محبت به پیروان حق و دوستان خاندان عصمت، پایههاى ایمان دینى خود را مستحكم مىكند. مگر ایمان چیزى جز حب و بغض در راه خداست؛ «هل الایمان الاّ الحب و البغض»؟ مومن واقعى در برابر ستم، بىموضع نیست؛ از ستمگر، نفرت و انزجار آشكارى دارد و با مظلوم و جبهه حق، اعلام همراهى مىكند؛«یا ابا عبدالله! انى سلم لمن سالمكم و حرب لمن حاربكم».
3. دورى جستن از خط انحراف
در این زیارت، ریشههاى ظلم هدف قرار مىگیرد؛ «فلعن الله امةً اسّست اساس الظلم و الجور علیكم اهل البیت و لعن الله امة دفعتكم عن مقامكم و ازالتكم عن مراتبكم التى رتّبكم الله فیها.» ستمى كه در عاشورا تحقق یافت، در قلب تاریخ ستم، ریشه دارد. این ظلم، یك حلقه از حلقههاى ستمى است كه با انحراف مسیر اصیل خلافت آغاز شد.
4. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوههاى هدایت
در این زیارت آمده است: «فاسئل الله الذى اكرمنى بمعرفتكم و معرفة اولیائكم و رزقنى البرائة من اعدائكم، ان یجعلنى معكم فى الدنیا و الآخرة و ان یثبّت لى عندكم قدم صدق فى الدنیا و الاخرة.» زائر پس از آن كه به حق معرفت پیدا كرد و ستم و ستمگر را شناخت و از آنان دورى جست، با ثبات قدم در مكتب خاندان عصمت و پیروى عملى از آنان، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار مىدهد؛ یعنى، اسوهها و الگوهاى هدایت را - كه از سوى خداوند منصوب شدهاند - سرمشق خود قرار مىدهد و همگامى با آنان را مىطلبد.
5. ترویج روحیه شهادتطلبى و ایثار و فداكارى در راه خدا.
6. احیاى مكتب و راه و هدف خاندان عصمت.
تبیان
خواب راحت
در اولین روزهایی که دشمن از کارون گذشته بود پانزده نفر از بسیجی های تهران در نزدیکی پل مارد شهید شده و بدنشان در جبهه میان ما و عراقی ها مانده بود.
- این وقت شب کجا می روی. تنهای تنها، لااقل یک نفر را با خود ببر.
- این مسیر را چندین بار رفته ام . اگر اوضاع مساعد بود سحر شهیدان را به عقب می آوریم.
هوا گرگ و میش و مه آلود بود که اولین شهید به عقب آورده شد.
صبح اول وقت حسین با لباسهای گل آلود خوشحال تر از همیشه بود و یک لیوان چای داغ در دستانش خستگی را از تنش بیرون می کرد. شهدا را که به اهواز فرستادیم، حسین گفت: امشب یک خواب راحت خواهیم رفت.
حاج حسین خرازی ( جز لبخند چیزی نگفت)
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
ای کاش این غزل و غمش ابتدا نداشت
جغرافیای درد زمین کربلا نداشت
این شعر داغ زد به دلم تا نوشته شد
این بیتها مرا به چه رنجی که وا نداشت
فرمان رسیده بود کماندار را و بعد
تیر از کمان رها شد و طفلی که نا نداشت…
قصد پسر نمود و به قلب پدر نشست
تیری که قدر یک سر سوزن خطا نداشت
تنها حسین بود که دیگر به پیکرش
جایی برای بوسه ی شمشیرها نداشت
بر سینه اش نشست و خنجر کشید و … نه!!!
دیگر غزل تحمل این صحنه را نداشت
این جنگ و سرنوشت غریبش چه آشناست
قرآن دوباره جز به سر نیزه جا نداشت
تنها سه سال آه سه سال عمر کرده بود
اما کسی به سن کمش اعتنا نداشت
با چشمهای کوچک خود دید آنچه را
گرگ درنده هم به شکارش روا نداشت
پایان گرفت جنگ و به آخر رسید … نه
این قصه از شروع خودش انتها نداشت
ای سجده دارترین عنصر هستی و ای امام زمزمه های عاشقانه شب، سفرت پرباران!
امروز روز پر کشیدنِ مردی است که در سالیان دراز، غم عظیم عاشورا را لابه لای بغض های مناجات، به آسمان هدیه کرده است.
ای امام سجده کننده بر تربت کربلا، عروجت بر جاده های گل آذین بسته آسمان و رها شدنت از بی مهری های اهل زمین بر قلب های ما تسلیت باد.
صحیفه سبز تو، نجوای انوار تابناکی است که تا بی نهایت، شربت آرام بخش روح عطشناک آدمی است . دعاهایت را در این فصل سرد، بدرقه جوانی ام کن.
امشب اشک های داغ ِ روی گونه هایم، در کنار تپش های ملتهب قلبم، نظاره گر پر کشیدن سجده دارترین عنصر هستی است . ای امام زمزمه های عاشقانه شب، سفرت پرباران!
ای امام عابدان شب زنده دار، غم فراق علقمه و عاشورا، چگونه بر پیکر تب دارت نهیب می زد، آن زمان که در ابتدای اسارتت، زخم های گلگون قدم هایت را به شمارش نشستی؟در کوچه پس کوچه های جوانی ام، نجوای دعای توست که می جوشد و میل رویش را در تمام وجودم ایجاد می کند. برای سبز شدن و جوانه زدن، لابه لای صحیفه ات آشیانه می کنم.شهادت بزرگ مرد مناجات، سید سجده کننده آل طه، امام عابدان و عارفان، بر همه جوانان جوینده راه سبز وصال تسلیت باد!غم فراق امام کاروان اسرای کربلا، نگین آرامش قلب اهل حرم، بر دلدادگان کوی دوست تسلیت باد!
روزی که بسته در غل و زنجیر می شدی
زخمی ترین تراوش تقدیر می شدی
هفت آسمان کنار تو در حال گریه بود
وقتی درون خیمه زمین گیر می شدی
مأمور صبر بودی و در ظهر کربلا
انگار از وجود خودت سیر می شدی
دشمن خیال کرد که تنها شدی ولی
در چشم خیس قافله تکثیر می شدی
حالا سوار ناقه ی عریان، قدم، قدم
با هر نگاه سمت حرم پیر می شدی
به والله کارش علی اکبری بود ، اگر چه علی اصغرش آفریدند
داغش عظیم، اگر چه خودش شیرخواره بود این داغ سخت، با همه غمها برابر است
همین که دو تایی به میدان رسیدند
روی دست خورشید، شش ماه دیدند
به والله کارش علی اکبری بود
اگر چه علی اصغرش آفریدند
سرش را روی شانه بالا گرفته ست
کسی را به این سر بلندی ندیدند
از این سمت، علی که جلوتر می آمد
از آن سمت ، لشگر ، عقب می کشیدند
همین که گلوی خودش را نشان داد
تمامی دل ها به رایش طپیدند
پدر گردنش کج ؛ پسر گردنش کج
چقدر این دو از هم خجالت کشیدند!
لب کوچکش خشک و حلقوم او خشک
چه راحت گلوی علی را بریدند
عبا گرچه نگذاشت زن ها ببینند
صدای کف و سوت را که شنیدند
قرائت زیارت عاشورا در ایام محرم
ای کشته اشکها به نام تو سلام
بر شور محرم الحرام تو سلام
هفتاد و دو گل به سوی تو پر پر شد
بر خاک همیشه لاله فام تو سلام
امام حسین علیه السلام : شکیبا هستم بر تقدیرات و بر فرمان تو ای پروردگار من، هیچ معبودی جز تو نیست، ای پناه پناه آورندگان .
به مناسبت فرا رسیدن ایام محرم 70 نفر از طلاب و اساتید حوزه علمیه الزهرا سلام الله علیها دهاقان اقدام به برگزاری قرائت عاشورا حداقل به مدت 10 روز نموده است.
هیچ کس چون ما نگیرد ماتم این ماه را / با محرم شیعیان را اتصالی دیگر است
حی علی العزا فی مصیبه الحسین مظلوم کربلا
خدایا اشک عزای حسین آب حیات شیعه است، میان شیعه و گریه فاصله مینداز.
هر جا که ميروم ز غمت ديده پر نم است هر ماه من ز داغ تو ماه محرم است
عمري گريستم که موظف به گريهام گر نُه فلک به گريه شود باز هم کم است
مريم که در کتاب خدا ذکر نام اوست يک زينب تو اسوه و استاد مريم است
يک «يا حسين» گفتن من رمز آبروست نام حسين ترجمه اسم اعظم است
کعبه يک زمزم اگر در همه عالم دارد چشم عشاق بنازم که دو زمزم دارد
هر کجا ملک خدا هست حسينيه توست هر که را مينگرم شور محرم دارد
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال کعبه با ياد غمت جامه ماتم دارد
روضهخوان تو خدا، گريه کن تو آدم اشک ارثي است که ذريه آدم دارد
تو دیوانه ای یا ما ؟!
مرد با صدای الله اکبر بیرون پرید، سرش را به دیوار می کوبید و فریاد می زد: بچه ها فرار کنید! خمپاره زدند، نایستید. زخمی ها کمک لازم دارند، الله اکبر! حاجی! کمک می خواهیم.
در آن سوی دیوارها یکی گفت: باز این دیوانه شروع کرد. من نمی دانم این دکترها چکار می کنند؟
دیگری گفت: اَه … ممکن است بچه ام بیدار شود، این دیوانه آرامش ما را سلب کرده است.
اما در جلوی یک در، زنی با چشمان گریان به شوهرش که ذره ذره می سوخت و می شکست، نگاه می کرد و به یاد آن روزها می افتاد که او با شتاب به سوی جبهه می رفت و می گفت: این مردم آرامش می خواهند و وظیفه ماست که این آرامش را بیاوریم.
بهترین های زیارت
بهترین های زیارت
زیارت به عنوان کاری ارزشی و سراسر خیر و برکت را، هم می توان به صورت عادی انجام داد و هم می توان آن را به بهترین وجه و عالی ترین شیوه به جای آورد و زائر نمونه باید در پی شناخت بهترین شیوه زیارت و انجام عالی ترین آن باشد، یعنی باید زیارت او مجموعه ای از “بهترین ها” باشد.
بهترین درب ورود به حرم
جهت رعایت احترام امام، بهترین درب ورودی حرم دربی است که به سوی پایین پای امام باز می شود و از این رو در معماری ساختمان های حرم ائمه اطهار علیهم السلام همیشه درب های بزرگ و رسمی را در قسمت پایین پای امامان تعبیه می کرده اند.
بهترین محل حرم
بهترین مکان در حرم معصومین علیهم السلام قسمت بالای سر مبارک معصوم استکه بهتر است جهت عبادت، زیارت، دعا و خواندن دو رکعت نماز زیارت آنجا انتخاب شود.
بهترین حالت ورود
بهترین حالت ورود برای ورود به محضر معصوم علیه السلام زمانی است که انسان نسبت به کسب اذن دخول از امام اطمینان پیدا کرده باشد و آن هنگامی است که زائر با قلبی خاشع یا چشمی گریان و روحی پر شوق بر امام خویش وارد شود.
بهترین وقت خروج
بهترین وقت خروج هنگامی است که انسان هنوز شوق زیارت دارد و به مرحله خستگی مفرط و ملال آور نرسیده است. زیرا ادامه زیارت تا رسیدن به این مرحله اثر زیارت را از بین می برد و شوق زیارت های بعدی را از زائر سلب می نماید.
بهترین عمل
بهترین عمل در حرم معصومین حول محور مثلث ذکر، فکر و علم دور می زند.
مراد از “ذکر” همان نماز، تلاوت قرآن، زیارت امام، دعا و مناجات و اذکاری است که از اهل بیت علیهم السلام رسیده است. مراد از “فکر” اندیشیدن در خصوص عظمت و جایگاه رفیع امام نزد خدا، قدرت، محبت و بزرگواری او و تفکر درباره قصورها، تقصیرها و وظایف خویش نسبت به امام و هر نوع فکر سازنده دیگر است. و مراد از “علم” معرفت افزایی نسبت به خدا و اولیای اوست.
مدیریت عمومی زیارت اهل بیت علیهم السلام
خورشید روز واقعه خاکسترش خوش است
در چشم باد، لاله گل ِ پرپرش خوش است
خورشید روز واقعه خاکسترش خوش است
از باغها شنیدهام این را که عطرِ یاس
گاهی نه پشتِ پنجره، لای درَش خوش است
دریا همیشه حاصل امواجِ کوچک است
یعنی علی به بودنِ با اصغرش خوش است
در راه عشق، دل نه که ما سر سپردهایم
حتا حسین پیش خدا بیسرش خوش است
جایی که آب همسفرِ ماه میشود
دلها به آب نه که به آبآورش خوش است
جایی که پیشمرگِ پدر میشود پسر
اولاد هم نبیرهی پیغمبرش خوش است
عالم شبیه آن لب و دندان ندیدهاست
لبخند نور بر لب ِ تشتِ زرَش خوش است!
این خونِ سرخ اوست که تاریخ زنده است
این شاهنامه نیست ولی آخرش خوش است:
اندوه بیشمارِ پسر را گریستن
بر شانههای مرتعشِ مادرش خوش است
***
از ماههای سال، محرّم که محشر است!
از «روز»های سال ولی «محشر»ش خوش است
مژگان عباسلو
مرطوب کننده های طبیعی پوست
خیار و حفظ نرمی پوست
یکی از بهترین شیوههای حفظ جوانی و نشاط پوست، تغذیه مناسب پوست و آبرسانی مناسبی است که در طول روز باید انجام شود. استفاده روزانه یا یک روز در میان از ماسک خیار و شیر از جمله سادهترین روشهایی است که به حفظ جوانی، شادابی و نرمی پوست کمک میکند. برای تهیه این ماسک بهتر است یک خیار تازه را پوست کنده و مغز آن را به صورت حلقههای باریک درآورید، سپس یک کاسه کوچک را از شیر پرچرب پر کنید و حلقههای باریک خیار را به مدت 10 دقیقه درون شیر خیس کنید. سپس این حلقه را روی صورتتان بگذارید و اجازه دهید به مدت 20 دقیقه روی صورتتان بماند. پس از اتمام این مرحله، شیری را که حلقههای خیار درون آن بوده با کمک پنبه روی صورت خود مالیده و اجازه دهید برای 10 دقیقه روی صورتتان بماند. این ترکیب یکی از معجزه آساترین ترکیبهای طبیعی برای حفظ نرمی و نشاط پوست است.
افزایش مقاومت پوست در برابر سرما
درمانگران طب سنتی برای افزایش مقاومت پوست در فصلهای سرد سال به مراجعان خود توصیه میکنند تا در فصل تابستان از ماسک خرمالو و روغن زیتون استفاده کنند. استفاده از این ماسک علاوه بر تأمین میزان رطوبت مورد نیاز پوست به افزایش مقاومت و ایستادگی پوست در برابر سرما کمک میکند و مانع از خشک شدن و از بین رفتن سلولهای پوستی و زبری پوست میشود. برای تهیه این ماسک کافی است خرمالوی لهشده را با یک تا دو قاشق روغن زیتون مخلوط کنید و آن را به صورت خمیری نرم آماده کنید. بهتر است این ماسک را به مدت 30 دقیقه روی پوستتان نگه دارید و سپس آن را با آب ولرم بشویید.
درمان خشکی پوست با میوه
افرادی که در فصل پاییز و زمستان دچار خشکی پوست میشوند، اگر از ماسک هلو در طول تابستان استفاده کنند، در فصلهای سرد کمتر دچار خشکی و کم آبی سلولهای پوستی میشوند.
برای تهیه این ماسک کافی است میوه هلو را رنده کرده و آن را با یک قاشق ماست پرچرب مخلوط کنید و روی صورتتان به مدت 20 تا 30 دقیقه ماسک کنید. علاوه بر این، میتوانید به جای ترکیب هلوی رنده شده با ماست آن را با یک نصف قاشق غذاخوری عسل طبیعی ترکیب کرده و روی صورتتان به مدت 20 دقیقه ماسک کنید. این ماسک علاوه بر آبرسانی به پوست از بروز خشکی پوست در فصلهای سرد سال پیشگیری میکند.
منبع: تبیان
ميلاد دهمين منظومه كهكشان هستى، طلايه دار پاكى و هدايت، امام علی النقى (ع) گرامى باد.
پیچیده در امواج فضا بوی محمد
گویند خلایق سخن از خوی محمد
بینید عیان طلعت دلجوی محمد
در آینۀ روی علی روی محمد
الحق که جواد ابن رضا را پسر آمد
بـر ابـن رضا، ابن رضای دگر آمد
اى امام هدایت و روشنى! میلاد تو، جاده ها را بیطاقت می كند تا با همه رگهایشان، نبض قدمهاى تو را انتظار بكشند. تو سر می رسى، تا قلبها در سایه سار بلند نام تو آرام گیرند.
اگر چه شهر، در پیله تاریك خود فرو رفته بود، اما شوق آمدن تو، كوچه هاى بنی هاشم را به تپش واداشت تا در مژده دیدار صبر مجسم، به ادامه ریسمان نجات چنگ بزنند.
گرچه یوسفِ جمالِ تو را در اسارتگاهها پنهان كنند، وعده «اِنَّ اللّه تُعِّزُ مَنْ تشاء و تُذِّل مَنْ تشاء»، سرود زندگى تو خواهد بود، اى نور هدایت.
واحیرتا! كه در هر گوشه آسمان آل زهرا، صیادى به كمین نشسته است تا كبوترى از شما را اسیر كند؛ اما معجزه عشق، فراگیرتر از آن است كه رۆیاى پر گشودن در هواى شما را از آسمان نگاهمان بگیرد.
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
دوستان عزیز وبلاگی عازم حرم زیبای امام رضا هستم و نایب الزیاره …
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
سلام! ضامن آهو، دلِ شکستهِ ی من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید …
تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم…
تنها در این حرم به تو گفتم…
تو محرمی…
باز هم عرفه در راه است ...
بوی عرفه می آید خدا
بوی عاشقانه ای دیگر
بوی خاک باران خورده از اشک
خدا…
گفتمت تا به اکنون که نامت،جان بخش ترین واژه عالم امکان است؟
حتی آن زمان که حروفی نارسا،بار عظمتش را بر دوش می کشند!
با همین اسم اعظم در سکوت صدایت می زنم.
آرام و آرام تر می گویم تا بلند و بلندتر بشنوی مرا.
بی صدایی ام را شنوا باش محبوب دلم.
خدا…
پرده عفو الهی ات را بر خطاهایم بگستران.
انگار کن من در هر عرفه از دوباره های تو زاده می شوم.
کودکی می شوم که میل پناه در نگاه تو،او را به سوی مهربانی بی مثالت نیل می دهد.
من آن کودک آکنده از تو را می مانم که دوست دارم پای بر زمین بفشارم اما دست را در دستان پرمهر تو حلقه کنم.
این گونه اطمینانی دیگر می یابم که هیچ گاه از دایره اعتنای چشمانت بیرون نیستم.
که بی نور نگاهت معبود ستودنی ام،
گم می شود دلم در بیراهه های زمین -این مهبط انسان وجود- !
حرف آخرم
تکراری است بر آغاز بی آغازی…
این دل در تصرف تو می ماند،
تا عرفه ای دیگر…
سالروز نورانی ترین پیوند هستی مبارک .
بر اوج محبت علی اوجی نیست
در بحر بجز کرامتش موجی نیست
در کل ممالک و مذاهب به جهان
مانند علی و فاطمه زوجی نیست
فاطمه شد چشم و چراغ خانه ات یا علی
این سپردن دست عروسی به تکیه گاهی یک مرد نیست؛
این سپردن انسان است به حریم بی انتهای عصمت
این پیامبر صلی الله علیه و آله نیست که دخترش را به علی علیه السلام می سپارد؛
این خداست که اختیار و اعتبار بشر را به علی و زهرا علیهاالسلام وامی نهد . . .
آسمان، تنها سقفی است که این همه شادی را تاب می آورد.
کوچه در آستانه آمدنتان ایستاده است به شوق.
نام علی علیه السلام و فاطمه علیهاالسلام
لب ها را به شادی واداشته است
نوبت عاشقی را در چشم هایِ اکنون می شود خواند
سرود یکدلی در گیسوان نخلستان پیچیده است . . .
شب پیوند مرتضی و فاطمه علیهاالسلام نیست؛
بلکه امشب، شب تجدید یگانگی انسان با ذات خداست
و مبارک باد بر همه کائنات، این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش . . .
اینک، دست مقدس فاطمه علیهاالسلام ، در دست بی کران علی(ع)
حلاوت هلهله فرشتگان را لمس می کند و شور کبریایی افلاکیان را برمی انگیزد.
ماجرای نفوذ پهباد تجسسی حزبالله به حریم هوایی سرزمین های اشغالی فلسطین
برای مادرم آنقدر گریه کردم تا غم جوانی اش آمد سر جوانی من
درهوای زیارت حرمت، در به در می شویم مثل نسیم
السلام علیک یابن رئوف، السلام علیک یابن کریم
سلام بر تو اى جوادالائمه!
و بر آن بارگاه خدایىات که تا دامنه قیامت، چشمنواز همه از رهرسیدگانِ خسته خواهد بود.
باب المراد خانه ی او منتهای جود
هرگز زمانه دست ردّ از او ندیده بود
از این و آن سراغ نشانیش می گرفت
هر کس که از کرامت آقا شنیده بود
سخاوت، آبرو از نگاه تو گرفته؛ و جود، مدیون دستهای توست.
نفرین بر دشمنانِ نمک ناشناس تو باد؛ که بهار جوانیات را به خزان خیانت فروختند و آتشِ اندوه و اشک و حسرت، در نگاه ملکوت افروختند.
هادی بیا وقت جدایی نظاره کن بر بام خانه بی کفنی، میزبان من
فضای حجره او كربلای دیگر بود در آن میانه كسی كاش جای خواهر بود
حال، باد، تابوت نهمین خورشید امامت را بر دوشش میبرد؛ به سمت کاظمینی که یک بار پیش از این هم سوگوار خورشیدی دیگر شده بود؛ سوگوار باب المرادی دیگر .
اقوال مختلف درباره نحوه شهادت امام جواد(ع)
حضرت امام محمد تقى(ع) در آخر ذیقعده سال 195 هجرى در سن بیست و پنج سالگى بر اثر زهرى که به دستور معتصم عباسى، توسط امالفضل همسر آن حضرت به ایشان خورانده شد، در بغداد به شهادت رسید و در کنار مرقد منور جد گرامیش، حضرت امام موسى کاظم(ع) مدفون شد.
آن حضرت در سن هشت یا 9 سالگى به امامت رسید و حدود 16 سال امامت داشت و به هنگام شهادت در 25 سالگى، جوانترین امام بود. امامت حضرت با حکومت دو طاغوت زمان، مأمون و معتصم عباسى همزمان بوده است. شهادت زود هنگام آن حضرت، گویاى این نکته است که فعالیتهاى امام جواد(ع) در پاسدارى از فرهنگ و ارزشهاى اسلامى تا چه اندازه براى حکومتهاى جور و ستم خطر آفرین بوده است.
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات در خصوص اقوال مختلف درباره شهادت امام جواد علیهالسلام این گونه میگوید:
قول مشهور در ارتباط با رحلت این امام بزرگوار این است که ایشان توسط معتصم خلیفه عباسی مسموم شده و به شهادت رسیدهاند، ابن شهر آشوب مینویسد: «امام جواد(ع) در آخر ذیقعده در بغداد مسموم شد».
ابن فتال نیشابوری مینویسد: «امام جواد(ع) در آخر ذیقعده به واسطه سم به شهادت رسید».
مسعودی مینویسد: «هنگامی که امام جواد(ع) به عراق (بغداد) آمد، معتصم و جعفر (پسر مأمون) در فکر کشتن امام جواد(ع) بودند، جعفر خواهرش امالفضل را وسیله اجرای نیرنگ خود قرار داد، زیرا میدانست که ام الفضل، با اینکه علاقه شدیدی به امام جواد داشته، از آن حضرت روی گردانده است، زیرا امالفضل دارای فرزند نشد، ولی سمانه (همسر دیگر امام) دارای فرزند شد، بر همین اساس امالفضل جواب مثبت به برادرش جعفر داد و آنها مقداری زهر در درون انگور کردند، وقتی آن حضرت از آن انگور خورد، مسموم شد…».
طبری نیز مینویسد: «سبب وفات امام جواد(ع) این بود که امالفضل دختر مأمون وقتی دید خداوند از همسر دیگری فرزندی به امام جواد(ع) داده است با سمی که در دانههای انگور وارد کرد، امام(ع) را به شهادت رساند».
مرحوم مجلسی نقل کرده شهادت آن حضرت به واسطه سعایت ابیداود، قاضی وقت در نزد خلیفه و با دست کاتب معتصم انجام گرفته است، در این روایت نیز شهادت آن حضرت را به واسطه سمّی میداند که کاتب معتصم به امام جواد(ع) داده است.
شیخ مفید به نقل از اسماعیل بن مهران روایت میکند که گفت: هنگامی که امام جواد(ع) بار اول (دوران مأمون) از مدینه به بغداد آمد، به آن حضرت عرض کردم: فدایت شوم من در مورد شما در این سفری که در پیش دارید، ترس دارم (میترسم شما را بکشند)، بعد از شما چه کسی عهدهدار امامت میشود؟ آن حضرت فرمود: آنچه را گمان میکنی در این سال رخ نمیدهد.
هنگامی که معتصم در سال 220 هجری آن حضرت را از مدینه به بغداد طلبید، باز به محضرش رفتم و عرض کردم: فدایت شوم، شما از مدینه میروید، امام بعد از شما کیست؟ آن حضرت گریست، سپس فرمود: در این سال بر من نگران باش، امامت بعد از من از آن پسرم علی -امام هادی(ع)- است.
علاوه بر اینکه حدیثی هم از ائمه شیعه روایت شده که قول مشهور را تأیید میکند، در حدیثی امام حسن(ع) میفرماید: «ما منّا الّا مسموم او مقتول»؛ هیچ یک از ما ائمه نیست، مگر اینکه یا مسموم میشویم و یا (با غیر سم) کشته میشویم.
بعد از شهادت امام جواد(ع) فرزندشان امام هادی(ع) به تغسیل و تکفین و نماز بر ایشان پرداخت و هر چند معتصم خواستار این بود که امام جواد(ع) مخفیانه دفن شود و کسی در تشییع جنازه ایشان حاضر نشود، لیکن شیعیان به این امر آگاه شدند، از منازل خویش خارج شدند و حدود 12 هزار نفر آن حضرت را تشییع کردند و به خاک سپردند.
در نهایت میتوان چنین گفت که امام جواد(ع) در سال 220 هجری در بغداد به واسطه سمی که به آن حضرت داده شد، به شهادت رسیدند. مسبب اصلی این اقدام ننگین خلیفه عباسی معتصم برادر مأمون بوده است، عموم مورخان و محدثان قائل هستند که این سم توسط امالفضل همسر ایشان به آن حضرت خورانده شده است.
پاکت های اسرار آمیز
آقاي اسميت به تازگي مديرعامل يک شرکت بزرگ شده بود، مديرعامل قبلي يک جلسه خصوصي با او ترتيب داد و سه پاکت نامه دربسته که شماره هاي 1 و 2 و 3 روي آنها نوشته شده بود به او داد و گفت: «هر وقت با مشکلي مواجه شدي که نمي توانستي آن را حل کني، يکي از اين پاکت ها را به ترتيب شماره باز کن.» چند ماه اول همه چيز خوب پيش مي رفت تا اين که ميزان فروش شرکت کاهش يافت و آقاي اسميت بد جوري به دردسر افتاد. در نااميدي کامل، آقاي اسميت به ياد پاکت نامه ها افتاد.
سراغ گاوصندوق رفت و نامه شماره 1 را باز کرد. کاغذي در پاکت بود که روي آن نوشته شده بود: «همه تقصيرها را به گردن مديرعامل قبلي بينداز.» آقاي اسميت يک نشست خبري با حضور سهامداران برگزار کرد و همه مشکلات فعلي شرکت را ناشي از سوء مديريت مديرعامل قبلي اعلام کرد. اين نشست در رسانه ها بازتاب مثبتي داشت و باعث شد مشکلات پشت سر گذاشته شود. يک سال بعد، شرکت دوباره با مشکل توليد توأم با کاهش فروش مواجه شد.
با تجربه خوشايندي که از پاکت اول داشت، آقاي اسميت بي درنگ سراغ پاکت دوم رفت. پيغام اين بود: «تغيير ساختار بده.» آقاي اسميت به سرعت طرحي براي تغيير ساختار اجرا کرد و باعث شد که مشکلات فروکش کند. بعد از چند ماه شرکت دوباره با مشکل روبه رو شد. آقاي اسميت به دفتر خود رفت و پاکت سوم را باز کرد. پيغام اين بود: «سه پاکت نامه با شماره هاي 1و 2و 3 آماده کن.»
چکیده تحقیق پایانی سطح 2: تفاوت نگرش به خشم در آیات و روایات و روان شناسی
چکیده تحقیق پایانی سطح 2: تفاوت نگرش به خشم در آیات و روایات و روان شناسی
محقق: زهرا بیگم سجادی عطاآبادی
زمستان1388
خشم
زمانی که انسان واژه خشم را می شنود، از آن به عنوان یک صفت بد و منفور یاد می کند، پس طبیعتاً به دنبال راهی برای فرار از آن می گردد، اما از آنجا که خشم به طور ذاتی در وجود هر انسانی از ابتدای خلقت نهاده شده است، گاهی مواقع به طور طبیعی خشمگین می شود.
خشم را اینچنین می توان تعریف کرد که نیروی بسیار شدیدی است که خداوند آن را در وجود انسان به ودیعت نهاده تا با آن شر دشمنان را دفع و از تجاوزشان جلوگیری کند. چون این صفت در ذات حضرت باری تعالی وجود دارد، در وجود انسان هم به مراتب ضعیف تر هست، پس لزوماً صفت بدی نیست! اگر انسان آن را در جای خودش به کار ببرد.
خشم مفید
همان خشمی است که برای دفاع از دین و در راه حفظ ارزشهای اسلام، علیه دشمنان، یا برای احقاق حقی به کار می برد.
خشم مضر
خشم غیر مفید و مضر خشمی آن است که امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: الغضب مفتاح کل شر و از آن به عنوان کلید هر بدی یاد می کنند. چنین خشمی در حقیقت باعث ایجاد کدورت و دشمنی بین انسانها می شود و آثار مخربی هم در پی دارد.!
مدیریت خشم
1. مدیریت دینی:
اینجاست که دین مثل همیشه به کمک انسانها آمده و با ارائه راه حل هایی که از طریق روایات یا آیات بیان کرده، نحوه مواجه شدن با خشم و به عبارتی چگونگی کنترل و مدیریت خشم را بیان کرده است.
این صفت که در خداوند هم به گونه ای وجود دارد، صفت مقابل آن یعنی بخشش و رحمت در مراتب بالاتر در وجود ذات باری تعالی هم هست و در مراتب پایین تر در انسان وجود دارد. همانگونه که خداوند، خود می گوید که: “رحمتم بر غضبم پیشی دارد"، لذا باید عفو و بخشش انشان هم بر غضبش پیشی گیرد، یعنی زمانی که با یکی از عوامیل خشم روبرو شد، قبل از اینکه به فکر انتقام یا جبرای خسارات ناشی از خشم غیر مفید بیفتد، سریعاً از راه های ارائه شده از دین ( مثل صلوات فرستادن، یاد خداوند، تغییر حالت و …) خشم خود را فرو ببرد و آن را کنترل کند.
2.مدیریت عملی:
در روانشناسی هم خشم را احساس طبیعی در انسان دانسته اند که افراد، آن را به گونه ای تجربه می کنند. هر وضعیتی که فرد را ناکام کند، باعث ایجاد خشم او می شود “ناکامی یعنی نرسیدن به خواسته های فردی و اجتماعی”
اینکه برخی از روانشناسان گفته اند: “اگر خشم را سرکوب کنیم یا آن را ابراز نکنیم، باعث بروز مشکلاتی در آینده برای فرد می شود و به یک فرد سرخورده تبدیل می گردد چه در دوران کودکی، نوجوانی، بزرگسالی” بنابراین باید خشم را ابراز کنیم. از آنچه که از مطالعه کتب روانشناسی برای ابراز خشم برخورد می کنیم، متوجه می شویم که منظور، ابراز آن به صورت مفید و کنترل شده است؛ مثلاً گفته می شود “اگر با یکی از عوامل خشم روبرو شدید، می توانید محیط را ترک کنید، آب سرد بنوشید یا تغییر حالت دهید، و زمانی که آرام شدید به طور منطقی با موقعیت خشم برانگیز روبرو شوید؛ مثلاً به فردی که شما را خشمگین کرده بگویید: تو چند مرتبه حرف مرا قطع کرده ای به جای اینکه بر سر او داد و بیداد کنید یا وسایل خانه را بشکنید و … . ” این نکته مؤید آن است که برخی از روانشناسان هم معتقد به کنترل و مدیریت خشم هستند. البته برخی دیگر از روانشناسان هم با این نوع کنترل مخالفند که ناشی از یک نوع تفکر غلط است.
توصیه های ایت الله قاضی
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است ].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند: « اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.
مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: « به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
دعا در قنوت نماز
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »
قرآن
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً.
آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»
و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »
نماز شب
« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »
علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند.
چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »
توسل به ائمه أطهار(ع)
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « …. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »
فامیل خدا
کودکی با پاهای برهنه بر روی برف ها ایستاده بود و با نگاه همراه حسرت و اندوه به ویترین فروشگاهی نگاه می کرد و از سرمای زیاد می لرزید و پاهایش را از سرما از روی زمین جا به جا می کرد. خانمی در حال عبور اور ا دید و به داخل فروشگاه برد و باریش لباس و کفش خرید و گفت: مواظب خودت باش. کودک که حالا احساس گرما می کرد و دیگر نمی لرزید و لباسهای نوی خود را دو دستی بغل کرده بود، پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟ زن لبخند زد و پاسخ داد: نه، من فقط یکی از بنده های خدا هستم. کودک گفت: حدس می زدم که با او نسبت دارید.
ادبیات پایداری
دور تا دور حوض خانه ما
پوکه های گلوله گل داده است
پوکه های گلوله را آری
پدر از آسمان فرستاده است
عید آن سال ،حوض خانه ما
گل نداد و گلوله باران شد
پدرم رفت و بعد هشت بهار
پوکه های گلوله گلدان شد
پدرم تکه تکه هر چه که داشت
رفت همراه با عصاهایش
سال پنجاه و هفت چشمانش
سال هفتاد و پنج پاهایش
پدرم کنج جانماز خودش
بی نیاز از تمام خواهش ها
سندی بود و بایگانی شد
کنج بنیاد حفظ ارزش ها
روی این تخت رنگ و رو رفته
پدرم کوه بردباری بود
پدر مرد من به تنهایی
ادبیات پایداری بود ….
سعید بیابانکی
السلام علیک یا امام الرئوف
امام جواد (علیه السلام)
ضمانت میكنم بهشت را برای كسی كه پدرم را در طوس زیارت كند، در حالی كه به حق او عارف و آگاه باشد.
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی دانم
نمی دانم چرا اینقدر با من مهربانی تو نمی دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم رو به روی تو، بلاتکلیف می ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا می زنم، دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هر چه آیینه، نمازم را طمأنینه بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم
تماشا می شوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست می گویم: «که من یک شاعر درباری ام مداح سلطانم»
هفته دفاع مقدس مبارک
گلزار شهدای شهر هرچه آغوش داشت گسترده بود به روی تکه های آمده از بهشت و آسمان ٬ هر چه ابر داشت گریسته بود در فراق همه ی آن نور ها وسپیدی ها !
راستی ! مبادا که دیگر نوری نیاید میان این همه ظلمت !
سالهاست که آسمان، کوچ غریبشان را بر شانههایمان، پرنده میتکاند و آفتاب ، مسیر چشمانشان را با انگشت نشان میدهد و میگرید.سالهاست که رفتهاند و بادها، بوی پیراهنشان را بر خاکریزهای بسیار، مویه میکنند. آنان انعکاس روشن خورشید در رودخانههای سرخ حماسهاند. دلشان، دریا مینوشت و نگاهشان، توفان میسرود. برخاستند؛ آن هنگام که نفسهای سرما، پنجرهها را سیاه کرده بود و شهر، میرفت که در اضطراب ثانیههای تجاوز، کمر خم کند. برخاستند و با قدمهای استوارشان در رگهای وطن، خون زندگی جاری شد. پلاک بر گردن و چفیه بر شانه، جادههای صلابت را پشت سر گذاشتند و خاک را لبخند كاشتند.پا در رکاب ستاره و باران ، آسمان عشق را تا دورترینها درنوردیدند و اینک ، ما ماندهایم و این خاک مردابی. ما ماندهایم و تکثیر بیوقفه ابرهای خاکستري. رفتهاند و بارانها را با خود بردهاند و فصلهایمان ، بیجوانه و آفتاب ماندهاند.کوچههای شهر را که ورق میزنم ، نامشان را بر پیشانی افتخار این سرزمین، درخشان مییابمتقویمها جفا کردهاند، اگر تنها به چند روز برای شهیدان بسنده کنند. قلمهای منظوم اگر کم بگذارند ، در حق خون ، کوتاهی کردهاند.پوتینها فقط اندکی از رشادت بچهها را پیش بردند.معبرها فقط مقداری باریک ، برای شناخت آنان گام برداشتند. کولههای همت آنان ، واکنش سبزی بود در برابر خزانزدگی و هجوم اتفاقِ پاییز. آنجا که آنان رفته بودند، چشمهای ما، حرفی برای گفتن نداشت.همه حرفها را با لبخند و گریهها میزدند.خاکریزها، گواه خوبی هستند بر اشکهای چکیده از دعای کمیلشان. شبهای جمعه بعد از آنها، تاولی است بر گامهای نرفته ما. اُنس با واژههای دنیایی، برای لبهای ما ماند و شگفتا از آنان که در جبهه ، با لحنهای متفاوت ، استقامت را به شعر درآوردند!آنگاه که مفاتیح یا اسلحه به دست میگرفتند، غزلهایی از ملکوت ، در چهار گوشه سنگر گُل میکردبرادر! خواهر! ما بدهکاريم! ما به آن روزها و شبها بدهکاريم. ما به آن مادر و پدر که با اشک و گريه، فرزندشان را روانه جبهه کردند، بدهکاريم. به آن خانمي که بغضش را در گلو خفه کرد تا سد راه شوهرش نشود، به آن نوزاد سه ماهه که حسرت گفتن کلمه «بابا» را تا هميشه بر دل خواهد داشت، بدهکاريم. به مظلوميت آن شهيدي که دلش براي تنها دخترش تنگ ميشد، اما فرصت بازگشت به خانه را نداشت، بدهکاريم. به بزرگي و غرور آن امير ارتش که به او گفتند دخترت روي تخت بيمارستان منتظر ديدن توست، برگرد، اما او بخاطر صدها جوان هم سن و سال دخترش حاضر به ترک جبهه نشد و تنها زماني به خانه برگشت، که جسد دخترش را دفن کرده بودند!… ما بدهکاريم. ما به اندازه قطرات اشک مادران و همسران ، به اندازه قطرات خون به ناحق ريخته ، بدهکاريم. به مظلوميت، معصوميت دختران و پسران بابا نديده ، به گريههاي شبانگاه همسران شوهر از دست داده ، بدهکاريم. به بزرگي پيرمردي که کمر خم نکرد و بر جنازه تنها فرزندش نماز خواند، بدهکاريم. ما به نام هزاران هزار شهيد ، جانباز، اسير، به هزاران هزار خانواده ، هزاران هزار پدر و مادر، هزاران هزار کوچه که نام شهيد را بر آن گذاشتهاند ، بدهکاريم. ما به امام (ره) …. ما به ايران، به اسلام بدهکاريم…..
امام جواد علیه السلام فرمودند: «کسی که قبر عمه ام را در قم زیارت کند سزاوار بهشت است.»
مرغ دلم راهی قم میشود در حرم امن تو گم میشود
عمهی سادات سلامٌ علیک روح عبـــــادات سلامٌ علیک
امروز را باید شاد بگذرانیم، به میمنت هبوطی عظیم، به مبارکی تولّد دختری آن چنان مطهّر و بزرگ که پس از ده ها سال، تنها کسی است که خاطره مادری چون فاطمه علیهاالسلام را حیات خواهد بخشید.
ماه ذیعقدة الحرام سال 173 ه..ق فرا رسید. در آن شبِ زیبای مهتابی نوزادی از تبار نور، دیده به جهان گشود. نجمه، زن با تقوا و پرهیزگار امام موسی بن جعفر (علیهما السلام)، 25 سال بعد از تولد حضرت رضا (علیه السلام) باز دامن با سعادتش را نوزاد دیگری از تبار نور روشن کرد. حضرت رضا (علیه السلام) او را معصومه خطاب کرد.
نام های دیگر حضرت معصومه (سلام الله علیها) که هر کدام آیینه رفتار، منش و شخصیت حضرت است، عبارتند از: حمیده، صدیقه، تقیّه و رضیّه و …
دو ویژگی اختصاصی
تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفر می رسد. در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی می کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیمبر (علیهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه (سلام الله علیها) می باشد.
پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار، حاج محمدتقی تستری، مولف قاموس الرجال می نویسد: «درمیان فرزندان امام کاظم (علیه السلام) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا (علیه السلام)، کسی همسنگ حضرت معصومه (سلام الله علیها) نمی باشد. »
بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت،هیچ کس و حداقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق (علیه السلام) در این رابطه می فرماید: تدخل بشفاعتها شیعتناالجنه باجمعهم »: «با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند
محدث گرانقدرحاج شیخ عباس قمی به هنگام بحث از دختران حضرت موسی بن جعفر (علیهماالسلام)، می نویسد: «برحسب آنچه به مارسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی(علیه السلام)، معروف به حضرت معصومه (سلام الله علیها) است.»
معصومه جان! مرا به مهمانی نگاهت بخوان و پیکر مسی ام را طلای ناب گردان.
آیا پذیرایم خواهی بود؟ با دست تهی، با انبوهی از گناه؟
یا فاطمة اشفعی لی فی الجنة فان لک عنداللّه شأنا من الشأن
صلی الله علیک یا رسول الله
«و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین»54/آل عمران
سلام بر امام هم نام پیامبر « صلی الله علیه و آله »
آقاجان می دانیم که حال شما هم این روزها خوب نیست، می دانیم که قلب شما نیز آکنده از غم است.
آری حقیت دارد که در گذر روزگار انسان خوب همیشه موجب وحشت و حراس انسان بد است و برای از بین بردن او و نام او دست به هر کاری می زند. باز همان ماجرای اسلام حراسی ، دشمنان از اسلام و مسلمانان نمی ترسند بلکه از حقانیت اسلام و عقاید حقه مسلمانان می ترسندچرا که صد در صد بر خلاف منافع باطل آنهاست.
می خواهند تیشه به ریشه این درخت محکم بزنند شاید بی خبر از اینکه « اصلها ثابت و فرعها فی السماء »24/ ابراهیم.
آنها فیلمی موهن بر ضد پیامبر گرامی اسلام « صلی الله علیه و آله » ساختند و نشان دادند پستی خود و اوج حماقت و بی عقلی شان را، با گمان اینکه با این فیلم فاتحه اسلام خوانده می شودولی غافل از اینکه مسلمانان را خود بیدار می کنند.
گیرم که زدید، گیرم که کشتید، با رویش دوباره جوانه چه می کنید؟!
ما همه این حرکت دون انسانی را محکوم کرده و خواستار مجازات عاملان این جنایت هستیم.
پای دولت در رکاب آور کنون تیغ غیرت از نیام آور برون
ای غضنفر زاده ضیغم شکار روبهان در کشورت بین آشکار
پنجه برکن روبهان در هم شکن تیغ برکش ظالمان را سرفکن
من چه گویم ملک کشور از شماست آنچه می گویم فضولی و خطاست
دلنوشته ای از خانم دهقانی
ولادت حضرت معصومه ، مظهر عصمت و نجابت و روز دختر بر تمام دختران عفیف ایران زمین مبارک باد . . .
خاک قم گشته مقدس از جلال فاطمه / نور باران گشته این شهر از جمال فاطمه
گر چه شهر قم شده گنجینه علم و ادب / قطرهای باشد ز دریای کمال فاطمه . . .
ولادت حضرت معصومه (س) مبارک
.
تدبیر منزل
فرش سالم
اگر می خواهید اثری را که پایه های مبل بر روی فرش از خود به جاتی گذاشته اند، از بین ببرید کافی است پارچه ای را خیس کرده و بر روی محل مورد نظر قرار دهیدو روی آن را اتو بکشید. سپس یک برس مخصوص یا یک مسواک غیر قابل استفاده را بر روی پرزهای فرش بکشید تا به حالت اولیه خود برگردد.
عکس برگردان مزاحم
اگر برچسب یا عکس برگردانی به شیشه یا در اتاق چسبیده است و به هیچ طریقی نتوانسته اید ان را پاک کنید ، راه حل پیشنهادی ما را به کار ببرید: می توانید پارچه ای را به روغن زیتون آغشته کنید و چندین بار روی آن بکشید تا برچسب روغن را به خود بگیرد و جدا شود. یا از یک اسفنج خیس کمک بگیرید و چندین بار روی برچسب را مرطوب کنید، سپس پارچه خشکی را روی آن بکشید.
جنگ با مورچه ها
اگر درون کمدها مورچه پیدا شده ، یک دسته جعفری تازه برای فراری دادن آنها ممعجزه می کند. نصف لیمو ترش تازه هم اثر خوبی دارد.راه دیگر آنکه مقداری گرد فلفل سیاه زیر فرش ها یا داخل کمد در مسیر سیر مورچه هاب بریزید ، دیگر مورچه ها مزاحم نخواهند شد.
اشک شمع
برای جلوگیری از ریزش اشک شمع، می توان پیش از استفاده به مدت چند ساعت شمع را در فریزر گذاشت. یا مقداری حالت دهنده مو به آن اسپری کرد. به این ترتیب هم اشک شمع نمی ریزد و هم شمع مدت بیشتری عمر می کند.
گل های ماندگار
برای تمییز کردن گل های مصنوعی آنها را درون یک کیسه کاغذی که داخل آن نمک ریخته اید قرار دهید و خوب تکان دهید . گلها دوباره تمییز و تازه خواهند شد.
بوی خوش
دستمال نخی را به عطری که دوست دارید آغشته کنید و به حباب لامپ آشپزخانه ، حمام یا اتاق ها بکشید. با روشن شدن چراغ و گرم شدن حباب آن بوی خوش همه جا را پر می کند . بوی ماهی را با مالیدن نمک به دستها از بین ببرید.
گل های ماندگار
برای تمییز کردن گل های مصنوعی آنها را درون یک کیسه کاغذی که داخل آن نمک ریخته اید قرار دهید و خوب تکان دهید . گلها دوباره تمییز و تازه خواهند شد.
نشریه هدی
جوان طمعکار
عبید زاکانی، شاعر شوخ کرمانی ، در آخر عمر، پیر و تهیدست شد، ولی پسرانش احترام پدر را به جای نمی آوردند و یاری اش نمی کردند. روزی عبید تدبیری اندیشید و درسی عبرت انگیز به پسرانش آموخت . در فرصتی مناسب آنان را پیش خود خواند و مخفیانه به هر یک گفت: من تو را از دیگر برادرانت بیشتر دوست دارم ، وصیتی دارم که نمی خواهم از آن آگاه شوند وصیت این است که در زیر این بسترم خمره ای پنهان کرده ام که پر از طلا و جواهر است . پس از مرگم ، بی اطلاع برادرانت آن را بیرون آور و یک سومش را از جانب من در راه خدا انفاق کن و بقیه را برای خودت بردار.
عبید بدین سان هر جهار پسر پیش خود خواند و این سخنان را با آنان در میان نهاد . از آن پس ، پسران طمعکار برای رسیدن به آن ثروت هنگفت، حرمت پدر را پاس می داشتند و از کمک های مالی دریغ نمی ورزیدند. پدر نیز واپسین روزهای عمرش را در آسایش گذراند.. سرانجام، پس از مدتی عمر پدر به پایان رسید و دیده از جهان فروبست.
پس از مرگ پدر ، پسران در پی فرصتی بودند که خمره را بیرون آورند. سرانجام یکی از پسران فرصتی یافت و مشغول کندن زمین شد. در این میان سه برادر دیگر از راه رسیدند و با دیدن آن صحنه به داد و فریاد پرداختند و روشن شد که عبید زاکانی شوخ و زرنگ ، به هر چهار نفر همین وصیت را کرده است. پس از گفت و گوی بسیار قرار گذاشتند که خمره را به گونه مساوی قسمت کنند. چون خمره را بیرون آوردندبا کمال شگفتی دیدند که از زر و سیم خالی است . تنها کاغذی در خمره یافتند که روی آن چنین نوشته بود:
خدای داند و من دانم و تو هم دانی که یک فلس ندارد عبید زاکانی
برگرفته از کتاب: داستانهایی از د نیای جوانان
بضاعت گل سرخ
عزیز…
نه باغم که بضاعتم شاخه های گل سرخ باشد و نه گل
نه رودم که تشنگی دشت های جنوب را چشیده باشم در تابستان
و نه پروانه که شاخه به شاخه … دشت به دشت … دامن به دامن
عطر پیرهنت را بوییده باشم …
به شادی این لحظه سوگند که لبریز از هوای آمدن تو است :
بضاعتم
اشک های گرمی ست که به شوق دیدار تو سال ها دویده اند
و این چند شاخه گل صلوات که بر لبانم شکفته اند …
عزیز …
چون نای نیستان های عاشق از آوای آمدنت می تپم
تا در خشکسالی این سال های بی بهار کنار تو به نماز عشق باستم
و از آبی نگاهت جان تشنه ام را
سیراب کنم…
از سبزهای قرمز
تربچه از جمله سبزی هایی است که قرمز یا صورتی رنگ است. رنگ این سبزی به علت وجود ماده ای به نام کلراید است. این سبزی دارای مقدار زیادی آب ، پروتئین، فسفر و آهن، چربی، ویتامین های ب1 و ب2 و ب3 و سدیم و ویتامین ث می باشد از همین رو دارای خواص زیادی است از جمله:
ضد سرطان است.
ماده شیمیایی سولفور در آن باعث رفع سوء هاضمه می شود.
از گرمازدگی جلوگیری می کند.
برای درمان رماتیسم مفید است.
برای دفع سنگ های صفراوی مفید است.
اگر با غذا خورده شود، در هضم آن کمک می کند.
ریه را صاف می کند و کوفتگی و خستگی را از بین می برد.
آب برگ تربچه برای تقویت چشم مفید استو زردی را نیز از بین می برد.
دم کرده تربچه، روانی معده را از بین می برد.
اگر از سفتی مزاج در اذیت هستید، از دانه و تخم تربچه استفاده کنید؛ چون خاصیت ضد یبوست دارد.
برای از بین بردن تب نیز مناسب است.
لازم به ذکر است که زیاده روی در مصرف تربچه باعث دل پیچه و گلو درد می شود و برای دندان نیز مضر است.
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد
شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در حالی در تهران برگزار شد که جمهوری اسلامی ایران از سوی چند کشور غربی و تحت لوا و عنوان جامعه جهانی تحت فشارهای بیشماری قرار دارد که برگزاری این اجلاس می تواند در خنثی کردن اثر این فشارها موثر واقع شود.
تهران هفته قبل میزبان حدود 50 تن از سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد (نم) و نمایندگان حدود 120 کشور جهان است که به تنهایی بیش از 75 درصد جمعیت جهان را تشکیل می دهند، می باشد. این جنبش پس از مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای بینالمللی است که می تواند تاثیرگذاری لازم را ایفا کند. اگرچه این جنبش در سالهای جنگ سرد و اوج تقابل غرب و شرق برای ایجاد نوعی نگاهی مستقل، تشکیل شد اما امروز می تواند همان نقش گذشته را اما بسیار پررنگتر در برابر جبهه یکه تاز غرب ایفا کند. اکثر کشورهای تشکیل دهنده این جنبش دارای ثروتهای مادی و معنوی بیشماری هستند که متاسفانه حکومتهای وابسته و تسلط غرب و بر آنها مانع از گسترش این توان و بهره گیری مناسب از ظرفیتهایشان شده است. واقعیت این است که 5 عضو دائم شورای امنیت که بر اساس قواعد جنگ جهانی دوم توانستند به این حق نامشروع دستیابند، امروز در عرصه جهانی دارای قدرتی بسیار بیشتر از این 120 عضو هستند اما این مساله به معنای نادیدهگرفتن توان این کشورها نیست و باید با مدیریتی درست بتوان این ظرفیت را فعال کرد.
ریاست جنبش عدم تعهد در شرایطی به جمهوری اسلامی ایران رسیده است که از حدود یک سال و نیم گذشته شاهد روند رو به رشد بیداری اسلامی در منطقه بودهایم
جمهوری اسلامی ایران به عنوان قدرتی منطقهای که تاکنون توانسته در برابر قلدری های غرب حداقل در منطقه ایستادگی کند، این توان را دارد که در دوران ریاستش در جهت فعال کردن این جنبش به نحوی مطلوب اقدام کند و ظرفیتهای آن را به حالت بلفعل در آورد. نکته مهم در این میان برخی حکومتهای وابسته موجود در این جنبش است که خوشبختانه روند بیداری اسلامی تا حدودی از مشکلات موجود بر سر راه را کاسته است اما دیگر حکومتهای عضو جنبش در آسیا و آفریقا کماکان با این مشکل دست و پنجه نرم می کنند. این مساله باعث کاهش توان جنبش شده است که در این راستا می توان از ظرفیت جنبش برای حل این بحرانهای و مسائل نیز بهره جست. جنبش عدم تعد به دلیل وابستکی در بسایر از امورات اقتصادی، علمی و فنی به غرب توان مقابله مطلوب با کشورهای قدرتمند را ندارد که در این راستا نیز باید کشورهایی پیشرو در علم چون جمهوری اسلامی برای رفع نقایص این کشورها اقدام کنند که خوشبختانه ایران از این مساله به خوبی استقبال کرده است و آماده همهگونه همکاری است.
ریاست جنبش عدم تعهد در شرایطی به جمهوری اسلامی ایران رسیده است که از حدود یک سال و نیم گذشته شاهد روند رو به رشد بیداری اسلامی در منطقه بودهایم. این شرایط به نوبت خود امکان بهرهبرداری مطلوب از شرایط ایجاد شده را پدید آورده و با توجه به تاثیرگذاری جمهوری اسلامی در منطقه می توان این مقوله را در میان سایر کشورهای اسلامی عضو جنبش که به بیداری اسلامی نپیوسته اند، تسری و توسعه داد. جنبش عدم تعد این ظرفیت را دارد که با فراغت از حکومتهای خودکامه، در جهت اصلاح امور جهان حرکت کند و گاهی در جهت تغییر ساختارهای بین المللی فاسد و یکجانبه بردارد. امروزه با تسری و گسترش بحران اقتصادی در اروپا و رکود حاکم بر اقتصاد جهانی، میتوان با قدرت در عرصه تغییرات جهانی وارد شد و گامی در جهت بهبود اوضاع و شرایط برداشت.
مهمترین نکتهای که جمهوری اسلامی ایران می تواند از برگزاری این اجلاس بهرهبرداری کند، از بین بردن هجمه های غرب در مورد انزوای ایران است. شرایط ایجاد شده در مورد پرونده هسته ای و عملکرد غیرحقوقی و غیر قانونی شورای امنیت در قبال ایران، این ذهنیت را برای غرب پدید آورده است که ایران یارای مقابله و دوام در جامعه جهانی را نخواهد داشت و از عرصه جهانی حذف خواهد شد و یا حداقل به انزوا کشیده می شود. این تصور برای غرب به لحاظ برخی اقداماتشان پدید آمده است که در این راستا برگزاری اجلاس سران در تهران می تواند این خواب را از سر غرب بپراند. حضور حدود 120 کشور در اجلاس علی رغم تمام تلاش های غرب برای عدم حضور آنان، نشانگر عدم انزوای ایران است که به نوبه خود در تقویت اقتدار ملی موثر واقع میشود. در این راستا جمهوری اسلامی ایران باید بکوشد تا ایجاد دبیرخانه دائمی جنبش عدم تعهد در دستور کار قرار گرفته و به تصویب برسد.
منبع: تبیان
رازیانه، خوراکی زنانه
رازیانه دارای اثرات مهمی بر سلامتی پوست است. خوب است بدانید که رازیانه ، سرشار از هورمون های زنانه است و طبیعتی گرم دارد. البته می توان خاصیت های دیگر این گیاه را بدین ترتیب بیان کرد:
دفع سموم؛ آرامش بخش، جوان کردن پوست، از بین بردن کبودی پوست، روشن کردن پوست های چرب، پاک کننده و ضد عفونی کننده، رفع چین و چروک از پوستهای پیر ، شادابی و طراوت بخشیدن به چهره های خسته و گرفته ، کاهش تجمع آب در زیر پوست و در نتیجه جلوگیری از پف کردگی، تحریک کننده غدد لنفاوی بدن برای دفع آب اضافی موجود در بافت ها.
شما می توانید به روش زیر کرم درست کنید:
رازیانه: 30 گرم روغن زیتون: 60 سی سی گلاب : 100 سی سی موم سفید: 50 گرم
طرز تهیه:
رازیانه را درظرف شیشه ای ریخته روغن زیتون را به آن اضافه کنید بگذارید به مدت سه روز بماند. سپس آن را از صافی ریزی عبور دهید و باقی مانده گیاه را به خوبی فشار دهید.حالا گلاب را به آن اضافه کنید و آن را داخل ظرف آب جوش قرار دهید تا گرم شود . موم را رد ظرف لعابی به طور جداگانه ذوب کنید( داغ کنید) و سپس از روی آتش بردارید و مخلوط گلاب را به تدریج و در حین هم زدن به آن بیفزایید. این عمل را تا زمانی که مخلوط به طور کامل سرد شود ادامه دهید.
خدایا! خروج از ماه مبارک را برای ما مقارن با خروج از تمامی گناهان قرار بده.. آمین .
خداحافظ ای ماه غفران و رحمت
خداحافظ ای ماه عشق و عبادت
خداحافظ ای ماه نزدیکی بر آرزوها
خداحافظ ای ماه مهمانی حق تعالی
خداحافظ ای دوریت سخت و جانکاه
خداحافظ ای بهترین ماه الله
شب عید فطر و گریز از دل مردگی
دل آدمی حقیقتی است که گاه خاموش و مرده و گاه نورانی و زنده است. کلید حیات دل جز به دست صاحب آن، به دست دیگری نیست. در این میان این انسان است که با اعمال و افکار خویش دل را زنده ساخته یا به مرگ نزدیک میدارد.
دل این واژه کوچک، امّا بزرگ راه وصال به محبوبی است که از روح خویش وجود آن حقیقت را رقم زده است و جز با دلی زنده و پویا نمیتوان به آن گوهر یکدانه عالم وجود، به آن خداوند بخشنده مهربان رسید. چگونه میتوان دلی زنده داشت تا به وسیله آن هدف خلقت را تحقق بخشید؟
دل مردگی:
در ابتدا نیاز است مراد از دل مردگی را دریافت تا به فهم درستی از زنده دلی رسید. در این باره می توان گفت:
آدمى را دو مرگ است، به همان گونه که او را دو زندگى است، یکى مرگ و زندگى بدنى، و دیگرى مرگ و زندگى قلبى (روحى). و زندگى واقعى انسان همان زندگى قلبى او است، چون که دل، پایگاه انسانیّت آدمى و مرکز عواطف و احساسات و جایگاه شکفتگى وجدان سرشار او است. و هنگامى که قلب به خواستههاى پست میل پیدا نکند، و در دام علاقهمندی هاى فرومایه نیفتد، زنده باقى مىماند و به انجام دادن کارهاى شایسته و نیک میل مىکند، و همه انسانها را دوست مىدارد. و براى همه خواستار نیکى است، و به تأمّل و تدبّر در جهان و کار جهان مىپردازد، و از گذشت روزگار و تغییرات آن عبرت مىگیرد، و در برابر پروردگار جهانیان فروتنى و خشوعمىکند. در مقابل به انسانی که توجهات خویش را صرف امور مادی ساخته و از انسانیّت بویی نبرده باشد را دل مرده گویند
عوامل دل مردگی:
چگونه است، دلی که خداوند راه وصال خویش قرار داده است در فراز و فرودهای این عالم خاکی جان خویش را از دست داده و صاحب خویش را به صفت دل مرده موصوف میسازد. چگونه آدمی به جایی می رسد که رضای خویش را در زندگی نباتی و حیوانی می یابد؟
یکى از عوامل میراننده دل و بازدارنده آدمى از همراهى با کاروان اجتماع اسلامى (با همه کسانى که در آن عضویّت دارند، از هر دین و مذهب)، همان فزونخواهى و فرو رفتن در آن است، که در آن، مال هدف و آخرین خواسته متکاثران و مترفان است، و در نزد اکثریّت آنان- اگر نگوییم که همه آنان- جایگزین فضیلت و معنویّات است.
همه فعّالیّتهاى ایشان هدفى جز این خواسته- یا چیزى نزدیک به آن- ندارد، هدفى که آدمى را از توجّه به مسایل برتر دیگرى باز مىدارد که وابسته به امر دین و دادگرى است، و سبب دورى گزیدن است از آنچه به سخت دلى و قساوت قلب مىانجامد.
حضرت علی(علیه السلام) در حدیثی میفرمایند: «کثرة المال مفسدة للدّین، مقساة للقلوب » فراوانى مال مایه تباه شدن دین است و سخت شدن دلها(تحف العقول). انسانی که تمام همّ و غمّ خویش را در دنیا متوجه مادیات ساخته و هدف خویش را رسیدن به آرزوهای مادی میداند، دلی مرده عایدش میشود که کمترین توانایی برای رساندن صاحب خویش به مقصد حقیقیاش ندارد. حضرت در خطبه 87 کتاب نهج البلاغه نیز افرادی را که از دانش و حکمت بهرهای نداشته و به خیال باطل خود را دانشمند میدانند دل مرده می نامد
عوامل زنده نگه داشتن دل
مولای متقیان اندرز نیکو و حکمت و یقین را به عنوان راه های زنده نگه داشتن دل معرفی کرده و میفرمایند: دلت را با اندرز نیکو زنده کن و هوای نفس را با بی اعتنایی بمیران. جان را با یقین نیرومند کن و با نور حکمت روشنایی بخش و با یاد مرگ آرام کن.(نهج البلاغه، نامه 31)
عوامل دل مردگی و زنده دلی فراوان است در این میان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حدیثی دارند که توجه بدان خالی از لطف نیست. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: کسى که شب عید و شب نیمه شعبان را زنده بدارد، در روزى که دلها مىمیرند دل او نخواهد مرد.(ثواب الأعمال/ترجمه بندرریگى/ 165)
رسول خدا یکی از راه های زنده نگه داشتن دل را شب زنده داری در شب عید فطر میدانند و توجه و اهتمام بدان را آنقدر مهم دانستهاند که به اعتقاد ایشان بدان وسیله می توان دل خویش را در روزی که دلها میمیرند را زنده نگاه داشت.
ماه رمضان ماهی پر از برکت و لبریز از مغفرت و بخشایش است. عید آن نیز عیدی بزرگ و مملو از برکات خداوندی است. پس چه نیکوست شب این روز بزرگ را همچون شب های قدر احیا نگاه داشت تا از برکات وجودی آن بهرهمند شد و در دریای دانش حکمت غوطه ور بود و از چشمه های معنویت سیراب گشت و بدان وسیله دل خویش را در روزی زنده نگاه داشت که زنده نگاه داشتن دل در آن روز سخت و طاقت فرساست.
همه رفتند، گدا باز گدا مانده هنوز
شب عید است و خدا عیدی ما مانده هنوز
دهه آخر ماه اول راه سحر است
بعد از این زود نخوابیم، دعا مانده هنوز
عیب چشم است اگر اشک ندارد،ور نه
سر این سفره ی تو حال و هوا مانده هنوز
کار ما نیست به معراج تقرّب برسیم
یا علیّ دگری تا به خدا مانده هنوز
گوئیا سفره ی او دست نخورده مانده است
او عطا کرد، ولی باز عطا مانده هنوز
گریه ام صرف تهی بودن اشکم نیست
دستم از دامن محبوب جدا مانده هنوز
وای بر من که ببینم همه فرصت ها رفت
باز در نامه ی من جرم و خطا مانده هنوز
یک نفر بار زمین مانده ی ما را ببرد
کس نپرسید که این خسته چرا مانده هنوز
هر قدر این فتنه گری رنگ عوض کرد ولی
دل ما مست علی، شکر خدا مانده هنوز
تا که در خوف و رجائیم توسل باقی است
رفت امروز ولی روز جزا مانده هنوز
هر چه را خواسته بودیم، به احسان علی
همه را داد، ولی کرب و بلا مانده هنوز
چطور می شود به استقبال شب قدر رفت؟
لیالی قدر در انتظارند تا فانوس عشق و عاشقی را بنوازند. معشوقه دل عطر شفا و رحمت را می گستراند، دلبری می کند تا تو که عاشقی و مجنون، ناز او را بخری.
آمده ام به کوی تو گر تو کنی نگاه من
ناز خرج ز روی تو گر تو دهی شفای من
و آنجاست که این عبد سراپا تقصیر روی به سوی حقیقت عالم می کند و منشور آینده ای مبهم را از دست مولامان حجة بن الحسن (عج) بر می گیرد.
ای الهه ناز! با همه نیاز، به درگاه تو آمده ام تا قلم عفو بر در دریای گناهانم بکشی که که با دیدگانی پاک به زیارت آقا حجة بن الحسن (عج) برسم.
ای محرم راز! با دل پر سوز و گداز، آمده ام تا به شب قدر حلقه گمشده انسانیتم را بیابم که مگر سالک راه تو شوم. ای خدای بی نیاز! با عطش و عشق و نیاز آمده ام تا به حق بهترین بندگانت، به حق سید رسولانت و به حق ناله های عصمت عالم ما را هم رنگی الهی بزنی تا خدایی خدایی شویم.
چطور می شود به استقبال شب قدر رفت؟
شب قدر را تعیین نکردند تا انسان چند شب آماده باشد . حتی بعضی از علمای ما یکسال احیا می گرفته اند تا شب قدر را درک کنند . چون احتمالی هم هست که شب نیمه شعبان باشد . نامعین بودن آن مثل این است که آزمونی است و روز آن مشخص نیست و شما باید هر لحظه آماده باشید تا به شما زنگ بزند و روز آزمون را بگویند . این فرد همیشه آماده است و مروری می کند . یا اینکه نمیدانیم پلیس کجای جاده ایستاده و احتمال خطا کم میشود چون هرلحظه منتظر هستیم که پلیس ما را ببیند . اینکه شبهای قدر معلوم نیست هم به همین علت است که انسانها همیشه توجه داشته باشند .
اما در مورد آمادگی در شبهای قدر ما هرچه قدر هم که آماده باشیم ، باز دست خالی هستیم . حالا نگویند : خوب این شب از هزار ماه بهتر است . کارها را در طول سال کنار بگذاریم و همان یک شب انجام بدهیم . اینجور کنایه از کثرت ثواب است .
وقتی شما در بیمارستان به پزشکی که بچه شما را عمل کرده است می گویید : گویی شما دنیا را به من دادید یعنی واقعا دنیا را به شما داده یا می خواهید بگویید : کارت خیلی مهم بود .
انسان در طول سال هم باید دست پُر برود منتهی آن شب خلاها پر می شود و نواقص پوشیده می شود . بعضی ها می پرسند: چه چیز آن شب از هزار ماه بهتر است ؟
حدیثی در تفسیر من الفٍ شهر آمده است . امام معصوم فرمودند : آن شب کارهای خیر مثل نماز و زکات و خدمت به مردم ثوابش هزار برابر ماههای دیگری است که صورت بگیرد . اگر صدقه را در شب قدر بدهید نسبت به روزهای عادی هزار برابر میشود . در واقع اهمیت آن شب را می رساند . اما کسی که در آن شب خوابید ، دیگر خیری برای او نیست . زیرا باید در آن شب کارهای مثبت را تمرین کند که در طول سال هم عادت شود.
در شب قدر چند اتفاق افتاده است . قرآن کتاب انسان سازی است و در آن شب نازل شده است . بعضی دانشمندان می گویند : شروع نازل شدن قرآن ، در شب قدر بوده است و بعضی میگویند : کل قرآن در آن شب نازل شده است . در این اختلاف است . به هر حال شب نزول قرآن است .
نکته بعدی این است که در شب قدر فرشته ها روی زمین می آیند . در روایت داریم: این فرشته ها بر امام معصوم وارد میشوند .
روایت داریم : سوره انا انزلناه را زیاد بخوانید زیرا سوره ولایت شناس است . سوره ای است که باعث می شود امام را بشناسیم .
نکته سوم این است که شب قدر گشوده شدن پرونده ی سال انسان است . مثلا مجلس بودجه تعیین میکند و در اوایل اسفند تمام میشود و فروردین هم ابلاغ میشود . سال تحصیلی ، اول مهر است . هر کسی سالی دارد . کاسب ها سال مالی دارند . سال خمسی دارند و سال تقدیری ، شب قدر است . یعنی دراین شب سال را می بندند . یعنی یکسال کار خوب و بد کرده است . این پرونده بسته می شود و یک پرونده جدید سال آینده باز می شود و اینکه در سال آینده چه وقایعی برای شما اتفاق می افتد در این نوشته و مقدر می شود البته به اختیار خودش .
یعنی ایشان با اختیار خودش در سال آینده مکه خواهد رفت . البته امکان تغییر هم هست و صد درصد بسته نمی شود . ممکن است برای آقایی در سال آینده تصادفی پیش بینی شده است . آقا صله رحمی می کند و این از بین می رود و اتفاق برداشته می شود .
مثلا سال دیگر سال مرگ کسی است . حالا ایشان با احسان به والدین ، خدمت به مردم ، بیست سال به عمرش اضافه می شود . یک سری محورهایی تعیین می شود و امکان تغییرش هم هست .
روایت داریم : سوره انا انزلناه را زیاد بخوانید زیرا سوره ولایت شناس است . سوره ای است که باعث می شود امام را بشناسیم. …..
منبع: تبیان
بزرگ ترین اقیاوس جهان آرام است ، پس آرام باش تا بزرگ باشی . . .
دعای روز دهم ماه مبارک رمضان
بسم الله الرحمن الرحیم
االلهمّ اجْعلنی فیهِ من المُتوكّلین علیكَ واجْعلنی فیهِ من الفائِزینَ لَدَیْكَ واجْعلنی فیهِ من المُقَرّبینَ الیكَ بإحْسانِكَ یاغایَةَ الطّالِبین.
خدایا قرار بده مرا در این روز از متوكلان بدرگاهت و مقرر كن در آن از كامروایان حضرتت و مقرر فرما در آن از مقربان درگاهت به احسانت اى نهایت همت جویندگان. bead-0708-c[1].jpg
شرح دعاي روز دهم ماه مبارك رمضان
“اللهم اجعلني فيه من المتوکلين عليک واجعلني فيه من الفائزين لديک واجعلني فيه من المقربين اليک باحسانک يا غايه الطالبين” “خدايا مرا در اين روز از آنان که (در تمام امور) بر تو توکل مي کنند و نزد تو فوز و سعادت مي يابند و از مقربان درگاه تو مي باشند قرار ده به حق لطف و احسانت اي نهايت خواسته درخواست کنندگان”
(1) اللهم اجعلني فيه من المتوکلين عليک “خدايا مرا در اين روز از کساني قرار ده که (در تمام امور) به تو توکل مي کنند.”
ارزش توکل به خداوند
همانطور که مي دانيم تمام امور دنيا و آخرت و هرچه در عالم وجود دارد به امر خداوند کار مي کند؛ “ان الامر کله لله"(1) يعني “به درستي که تمام امور به فرمان خداوند است” و تمام کليدهاي غيب نزد اوست “و عنده مفاتح الغيب لا يعلمها الاهو"(2) يعني “و کليد خزائن غيب نزد خداوند است (که) کسي جز خدا بر آن آگاه نمي باشد” و هر گاه اراده الهي اقتضا کند که امري صورت پذيرد بدون هيچ درنگي صورت خواهد گرفت “اذا قضي امرا فانما يقول له کن فيکون"(3) يعني “هنگامي که (خداوند) اراده امري را کند به محض آنکه بگويد موجود باش، پس موجود خواهد شد” و همه عالم فرمانبردار ذات اقدس اويند “بل له ما في السموات و الارض کل له قنتون"(4) يعني “بلکه هرچه در زمين و آسمان است ملک خداوند است و همه فرمانبردار اويند” پس با توجه به اين آيات در مي يابيم که انسان در هر کاري که مي خواهد انجام دهد بايد به خداي (قادر و متعال) که خالق و آفريدگار اوست توکل کند چرا که امير مومنان حضرت علي عليه السلام فرموند: “من توکل عليه کفاه و من ساله اعطاه و من اقرضه قضاه و من شکر جزاه"(5) يعني “هر کس بر او توکل کند او را کفايت نمايد و هر کس از او بخواهد مي پردازد و هر کس براي خدا به محتاجان قرض دهد وامش را بپردازد و هرکس او را سپاس گويد پاداش نيکو دهد” و خداوند (عزوجل) نيز در قرآن مي فرمايد: “فاذا عزمت فتوکل علي الله ان الله يحب المتوکلين” يعني “پس هنگامي که اراده نمودي (که کاري را انجام دهي) پس بر خداوند توکل نما (که) همانا خداوند توکل کنندگان را دوست دارد” که ما نيز از خداوند مي خواهيم در اين روز ما را از توکل کنندگان واقعي به ذات اقدس قرار دهد…
(2) واجعلني فيه من الفائزين لديک “و مرا در اين روز از کساني که سعادت مي يابند قرار ده”
فائزين چه کساني هستند؟
فائز به معناي سعادتمند است که به کسي گويند که خداوند او را به واسطه عمل به دستوراتش به رحمتش وارد کرده و از عذابش دور ساخته است چنانچه در قرآن مي فرمايد: “قل اني اخاف ان عصيت ربي عذاب يوم عظيم"(6) يعني “بگو که از عذاب روز عظيم (يعني قيامت) مي ترسم که معصيت پروردگارم را انجام دهم” و در آيه بعد مي فرمايد: “من يصرف عنه يومئذ فقد رحمه و ذلک الفوز المبين"(7) يعني “کسي که از عذاب روز قيامت در امان بماند و از او عذاب برداشته شود پس به تحقيق به رحمت الهي وارد شده است که اين سعادتمندي آشکار است” و آنان که از معصيت پروردگار خويش اجتناب مي کنند يقينا خداوند از آنان راضي است که اين رضايت سرچشمه از رضايت مخلوق به قضا و قدر پروردگار است به طوري که خداوند در قرآن مي فرمايد: “رضي الله عنهم و رضواعنه ذلک الفوز العظيم"(8) يعني “خداوند از ايشان راضي است و آنان از خداوند راضيند که اين رستگاري و سعادتمندي بزرگ است” که ما نيز از خداوند مي خواهيم در اين روز ما را از کساني قرار دهد که به فوز عظيم دست يافته اند…
(3) واجعلني فيه من المقربين اليک باحسانک يا غايه الطالبين “و مرا در اين روز از کساني قرار ده که مقرب درگاه تواند به لطفت اي نهايت خواسته درخواست کنندگان”
“تقوا موجب تقرب به ذات اقدس الهي”
کساني که به خداوند نزديکترند و در پيشگاه او آبرومندند که تقواي الهي را پيشه کنند چرا که خداوند در قرآن مي فرمايد “ان اکرمکم عند الله اتقکم” يعني “به درستي که گرامي ترين شما نزد پروردگار تقوا پيشه ترين شماست” و اگر به واژه رسول “اکرم” صلي الله عليه و آله توجه کنيم و آيه “ولکم في رسول الله اسوه حسنه” يعني “و براي شما در رسول خدا الگويي نيکو است” را در نظر بگيريم مي توانيم دريابيم که کساني که مي خواهند نزد خداوند آبرويي پيدا کرده و مقرب درگاه او گردند با توجه به آيه “يا ايها الذين امنوا تقوالله و ابتغواليه الوسيله"(9) يعني “اي کساني که ايمان آورده ايد تقواي الهي را پيشه کنيد و براي (رسيدن به خداوند) و آمدن به سوي او وسيله اي بيابيد” بايد به آيه “اطيعوالله و اطيعوا الرسول و اولي الامر منکم"(10) يعني “خداوند و رسولش و برگزيدگان از ايشان (يعني اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام) را اطاعت نماييد” عمل نموده تا بتوانند جزء کساني قرار گير که مقرب درگاه الهي هستند. پس ما نيز از خداوند مي خواهيم به حق لطف و احسانش ما را جزء کساني قرار دهد که مقرب درگاه اويند. ان شاءالله که تابع باشيم.
این جمله را باید با آب طلا نوشت.
جهان نیوز
کارت عروسی
می خواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه اول رفته بود سراغ اهل بیت علیهم السلام یک کارت نوشته بود برای امام رضا علیه السلام مشهد. یک کارت برای امام زمان ارواحنا فداه مسجد جمکران.یک کارت هم به نیت حضرت زهرا انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه سلام الله علیهما. قبل از عروسی بی بی اومده بود به خوابش ! فرموده بود: ” چرا دعوت شما را رد کنیم؟ چرا به عروسی شما نیاییم؟ کی بهتر از شما؟ ببین همه آمدیم. شما عزیز ما هستی.”
دقیقه نودی ها در قرآن و تاریخ عاشورا
بعضی از افراد هرگز به فکر جبران کارهای نادرست و اشتباهی که در زندگی انجام داده اند نیستند و تا می توانند جبران کارهای خود را به تأخیر می اندازند و هنگامی که در تنگنا قرار می گیرند تازه به این فکر می افتند که باید کاری کرد و برنامه ریزی داشت که اغلب دچار شکست می شوند ونمی توان از آنها به عنوان انسان های موفق در زندگی نام برد .
یکی از نسخه های طلایی قرآن کریم همین روحیه جبران اشتباهات است که در آیات متعددی از این روحیه ,صحبت به میان است .
در دیدگاه و منطق قرآن از جبران اشتباهات به توبه تعبیر شده و می توان آن را در سه سه قسم تصور کرد :
1) اینکه کلا بگویی من این کار رو انجام ندادم .
2) اینکه بگویی این كار را كردم ,ولی منظورم از این كار چنین وچنان بوده و بخواهی به هر نحوی اشتباه خودت را توجیه کنی .
3) یا اینكه بگویی,این كار را كرده ام (ویا فلان گناه را انجام دادم ) ولی اشتباه کردم و دیگر آن تکرار نمی کنم بلکه کاری می کنم که اشتباهم را جبران کنم .
که در منطق قرآن بهترین نوع جبران اشتباهات همین قسم سومه که شخص از اشتباه خودش پشیمان بشود و به فکر باشد که به هر نحوی آن را جبران کند .
اما آنچه بیش از بیش در قرآن به آن اهمیت داده شده این است که برای جبران اشتباهات در زندگی به هیچ وجه امروز و فردا نکنیم و در اسرع وقت به فکر جبران اشتباهات خود باشیم.
خداوند متعال در آیات متعددی از افرادی که برای جبران اشتباهات خود امروز و فردا نمی کنند و به محض بروز اشتباه در صدد جبران آن هستند به نیکی یاد کرده است:
(وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أو ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاستَغفَرُوا لِذُنُوبِهِم وَ مَن یَغفِرُ الذُّنُوبَ إلاَّ اللهُ:و آنها که وقتی مرتکب عمل زشتی شوند یا به خود ستم کنند، به یاد خدا افتاده، پس برای گناهان خود طلب آمرزش میکنند. و کیست جز خدا که گناهان را ببخشد)(آل عمران 135)
عبیدالله بن حر جعفی در جنجالی ترین ثانیه های عمر خود امام و پیشوای خود را تنها گذاشت و ننگ و پشیمانی ابدی را برای خود خرید و حتی بعد از واقعه جانسوز كربلا, همیشه تاسف می خورد كه چرا حسین بن علی (علیه السلام)را یاری نكرد, اما این پشیمانی هیچ سودی به حال او نداشت
به همین خاطر در قرآن کریم 87 بار از جبران اشتباهات و توبه صحبت به میان آمده است تا این روحیه در افراد جامعه زنده بشود و در سایه این روحیه بتوانند به آرامش برسند و اضطراب و پریشانی ها رو از خود دفع کنند. چون کسی که مرتکب اشتباهی می شود , حال یا در جامعه یا در پیشگاه خداوند, در یک بحران روحی, قرار می گیره و مدام از اشتباهات خود رنج می برد و جبران اشتباه , سبب می شود که فرد از این بحران نجات پیدا کند.
دقیقه نودی ها و پشیمانی
اما افرادی که به فکر جبران گذشته خود و اشتباهاتی که در زندگی انجام داده اند نیستند و مدام امروز و فردا می کنند انسان هایی هستند که محکوم به شکست و سقوط هستند :
(وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّى إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ كُفَّارٌ أُولئِكَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً: و توبه كسانى كه گناه مىكنند، تا وقتى كه مرگ یكى از ایشان دررسد، مىگوید: «اكنون توبه كردم»، پذیرفته نیست؛ ونیز توبهكسانى كه در حال كفر مىمیرند، پذیرفته نخواهد بود، آنانند كه برایشان عذابى دردناك آماده كردهایم.)( النساء:18)
پشیمانی
آری این افراد همیشه جبران اشتباهات خود را به آینده موکول می کردند و همیشه امروز و فردا می کردند تا اینکه مرگ آنها فرا برسد که آن وقت پشیمان و نگران از گذشته خود می گویند: آیا الان میتوانم کاری را که سال ها در فکر انجام آن بودم را انجام دهم؟ اما استثنائاتی هم برای این افراد وجود دارد کسانی که یک عمر در گمراهی و ضلالت بودند اما فقط دقایقی مانده به دقیقه نود و پایان یک امتحان بزرگ تصمیم بزرگی می گیرند و با این تصمیم طوفانی عظیم در زندگی دنیا و آخرت خود ایجاد کردند و نام خود را به نیکی در دفتر تاریخ به ثبت می کنند .
در تاریخ پر رمز و راز عاشورا هم از این دسته از انسان ها فراوان داشتیم که با تصمیم هایی که در دقیقه نود گرفتند زندگی خود را متحول کردند.
بعضی مانند (عبید الله بن حر جعفی) در آخرین ثانیه ها هم به فکر جبران اشتباهات و گذشته سیاه خود نبودند و وقتی امام به ایشان فرمود :گـناهان زیادی مرتكب شده ای , اكنون می توانی با نصرت ما, گذشته خودراجبران كنی وتوبه نمایی.اینگونه جواب امام را داد و گفت :مرا معذور دارید ! اما اسبی تیزرو دارم به نام كه آن راتقدیم شما می كنم . امام (علیه السلام) فرمود: ما نه به تو احتیاجی داریم ونه به اسب تو وطبق بیان قرآن كریم , انسانهای ظالم را تكیه گاه خود قرار نمی دهم اكنون كه مارا یاری نمی كنی , زودتر از اینجا خارج شو, زیرا هركس فریاد استغاثه مارا بشنود ومارا یاری نكند, خداوند متعال اورا به صورت به آتش جهنم می اندازد.
آن دسته از افراد كه زندگی هدفمندی دارند و کار امروز را به فردا و همچنین جبران اشتباهات خود را به تأخیر نمی اندازند و سعی می كنند هر كاری را در زندگی به موقع خودش انجام دهند و آن را به زمان دیگری محول نكنند
آری عبیدالله بن حر جعفی در جنجالی ترین ثانیه های عمر خود امام و پیشوای خود را تنها گذاشت و ننگ و پشیمانی ابدی را برای خود خرید و حتی بعد از واقعه جانسوز كربلا, همیشه تاسف می خورد كه چرا حسین بن علی (علیه السلام)را یاری نكرد, اما این پشیمانی هیچ سودی به حال او نداشت .( مقتل الحسین , مقرم , 223).
و عده ای هم مانند (حر بن یزید ریاحی) در آخرین دقیقه ها ناگهان متحول شدند و بعد از عمری گناه و اشتباه به یاری سید الشهداء شتافتند و بهشت جاویدان و رضوان خدای متعال را دریافت کردند .
اما این استثنائاتی مانند حر بن یزید ریاحی در تاریخ کمتر رخ می دهد و اغلب کسانی که در دقیقه نود می خواهند گذشته خود را جبران کنند محکوم به شکست هستند .
ولی آن دسته از افراد كه زندگی هدفمندی دارند و کار امروز را به فردا و همچنین جبران اشتباهات خود را به تأخیر نمی اندازند و سعی می كنند هر كاری را در زندگی به موقع خودش انجام دهند و آن را به زمان دیگری محول نكنند طبق وعده خداوند که فرمود :
(فَأَمَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَعَسى أَنْ یَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحینَ : و امّا كسى كه توبه كند(در فکر جبران گذشته خود باشد ) و ایمان آورَد و به كار شایسته پردازد، امید كه از رستگاران باشد.) ( القصص : 67)
حتما و صد البته به سعادت و پیروزی خواهند رسید .و جمله آخر اینکه یکی از بزرگترین رموز موفقیت این است كه زندگی را جدی بگیریم و بدانیم كه برای موفق شدن در زندگی باید از دقیقه اول آن تلاش کرد .
به نقل از تبیان
تمام بود و نبودم خامنه ای ست
هنوز،عهد و مرامی که داشتم دارم
وجان نیمه تمامی که داشتم دارم
به همرهان که جفا می کنند میگویم
اگر چه گفته ام،اکنون بلند می گویم
که تا به باغ شهادت هنوز روزنه ایست
تمام بود و نبودم خامنه ای ست
آقای سید حسن نصرالله (دبیر کل حزب الله لبنان) می گفت: یک دفعه به همراه شورای حزب الله لبنان محضر مقام معظم رهبری بودیم. اوج سختی و تنگنایی ما بود و خیلی به حزب الله سخت می گذشت.کنفرانس شرم الشیخ هم صورت گرفته بود، همه توطئه ها شده بود تا حزب الله را نابود کنند. موقعی که ما با رهبر معظم جهان اسلام دیدار داشتیم، ایشان به ما امید داد و فرمود: شما پیروز می شوید، این چیزها زیاد مهم نیست. سپس اضافه کردند: من در اداره امور کشور بعضی وقتها حل مسائل برایم دشوار می شود و دیگر هبچ راهی پیدا نمی شود ، به دوستان و اعوان و انصار می گویم که آماده شوید به جمکران برویم. راه قم را در پیش می گیریم و راهی مسجد جمکران می شویم. بعد از راز و نیاز با آقا، من احساس می کنم همانجا دستی از غیب مرا راهنمایی می کند و من در آنجا به تصمیمی می رسم و مشکل بدین صورت حل می شود و همان تصمیم را عملی می کنم.
به نقل از حجت الاسلام کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری.
لرزش خیالی
آیا تا به حال شده احساس کنید گوشی همراهتان درون جیبتان دارد می لرزد یا زنگ می زند، اما وقتی آن را از جیبتان بیرون می آورید می بینید هیچ خبری نیست؟
اگر برای شما هم مانند اغلب مردم چنین اتفاقی می افتد، پذیذه ای را تجربه می کنید که به آن لرزش خیالی گفته می شود و مقصر مغز شماست! مغز در واکنش به آشفتگی های زندگی شما به غلط نتیجه گیری هایی دارد. مغز با اطلاعات حسی زیادی بمباران می شود، مجبور است محرک های مزاحم و بی استفاده را حذف کند و سیگنالهای مهم را بیرون کشیده و پردازش کند. در دوران قدیم، ممکن بود منحنی هایی را که از گوشه چشم می دیدیم، به اشتباه یک مار ببینیم. اما امروزه اکثر ما بسیار با فناوری درگیریم و مغز ما ممکن است هر چیزی مانند خش خش لباس یا صدای شکم را به اشتباه به جای زنگ یا لرزش گوشی همراه پردازش کند و در نتیجه باعث شود دچار توهم صدای زنگ گوشی همراه یا حتی لرزش آن شویم.
پروانگی
من هم مثل پدرم دعا می کنم دعای فرزندم اجابت شود
و فرزند فرزندش
و فرزندان فرزندانش
و…….
آنگاه که می گویند: بابی انت و امی یا حسین … .
یا حسین!
دل هامان دست شما باشد، مطمئن تر است!
هر چه باشد، به ما گفته اند:
«فردوا الامانات الی اهلها»
روشنی دل
اگر می خواهی چهره ات نورانی ، جسمت سالم و رزقت فراوان گردد و با نشاط باشی نماز شب بخوان.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند: نماز شب رضایت خدا، دوستی فرشتگان، سنت انبیاء، نور معرفت، ریشه ایمان، راحتی بدنها، مایه ناراحتی شیطان، اسلحه مبارزه با دشمنان، سبب اجابت دعا و قبولی اعمال، برکت در روزی، شفاعت کننده بین نمازگزار و ملک الموت، روشنی و فرش قبر، جواب نکیر و منکر و همدم و زائر نمازگزار در قبر است تا روز قیامت . پس چون روز قیامت شود، نماز شب سایه ای ست بالای سرش، تاجی است بر سرش، لباسی است بر بدنش، نوری است پیشاپیش وی، سپری است بین او و آتش، حجت مؤمن است در برابر خدا، باعث سنگینی میزان اعمال است، جواز صراط و کلید بهشت است زیرا نماز تکبیر و تحمید و تسنیح و تمجید و تقدیس و تعظیم و خواندن خداست و بهترین تمام اعمال، نماز اول وقت است. ( بحار الانوار/ ج87/ ص 161 )
امام علی علیه السلام می فرمایند: برترین عبادات بیدار بودن چشمها در شب برای اقامه یاد خداست. ( غرر الحکم/3149 )
اهمیت نماز شب
نماز شب شعار صالحین، عادت متقین و عابدین و تفریح مشتاقین است. نماز شب بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله واجب و برای دیگران از مستحبات مؤکد است به طوری که همه ائمه طاهرین علیهم السلام و اولیاء خدا به آن مقید بودند و در قرآن ثوابی بی حساب برای آن عنوان شده است.« فلا تعلم نفس ما اخفی لهم….» سجده/17.
فواید و آثار
عامل تقرب الی الله است، بهترین عامل برای ترک گناه و بخشش گناهان است، نورانیت چهره، سلامتی جسم، تبعیت از رسول الله، نورانیت دل، کسب نشاط معنوی، بهشت و مقامات بهشتی، نائل شدن به درجات و مقامات عرفانی، توسعه رزق و گشایش امورو مشکلات زندگی ، کسب توفیق از خدا، بهترین عامل تهذیب و خودسازی است.
راه تحصیل
تأمل در فواید آن ، مطالعه زندگی پیامبر و ائمه و حضرت زهرا علیهم السلام ، دقت در آییات و روایات این موضوع، مطالعه سیره صلحا و عباد، برنامه ریزی و خواستن از خدا، ترک گناه، همنشینی با اولیاء، تقید به بعضی از اذکار و اوراد، تمرین و به تدریج حرکت کردن.
بهشت اخلاق/ مهدی نیلی پور
ماه رسول خدا را دریابیم
ماه رجب خداحافظ ، و سلام ماه شعبان ، سلام بر موالید بی نظیر تو ، سلام بر مهدی ، سلام بر حسین ،سلام بر زینت عبادت کنندگان و سلام بر عباس .
سرآغاز تو ابالفضل است ، باب ورود به حریم حسین ، و نهضتی که به دست فرزندش ادامه یافت ، تا به دست مهدی رسید !!
سلام بر اسرار تو که سر الاسرار عالم است .کلید غفران ماه رمضان تویی، و پله کان عروج در مهمانی الهی .
مناجات امیر مؤمنان را در شبهای تو شنیده ام ، از راز و نیاز علی در شبهایت بزرگی تو را فهمیدم ، علی خدا را به تو قسم میداد ، کسی که همه عالم در شب قدر خدا را به او قسم میدهند . الهی به علیٍ !!
بارالها ! مهربانیت را برای من بگشا ، بگذار زیر پرو بال تو آرام بگیرم ، ماه شعبان ! اینجا سرد است ، تاریک است ، و من از تارکی می ترسم ، ماه شعبان ، بتاب ، بتاب بر یخهای زمستانیمان ، ماه شعبان ! اینجا کویر است ، تشنه ایم ، تشنه خدا ، پس ببار ، ببار به زمینهای خشک سالیمان ، ما را برای شب قدری بهتر ، مهمانی زیباتر ، آماده تر کن !
چه زیباست مهمانی الهی ، بعضی از اول رجب مهمانند ، برخی با تو آغاز کرده اند ، و برخی با رمضان ، خوشا به حال آنانی که سه ماه مهمان خدایند .
رجب که از دستمان رفت ،تو برایمان نور افشانی کن ، خوش آمدی ، سلام ماه شعبان .
فضیلت ماه شعبان
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىكرد و مىفرمود شعبان، ماه من است هر كه یك روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب میشود و از حضرت صادق علیه السلام روایت شده است كه چون ماه شعبان فرا میرسید امام زین العابدین علیه السلام اصحاب خود را جمع مىنمود و مىفرمود اى اصحاب من مىدانید این چه ماهى است؟ این ماه شعبان است و حضرت رسول صلى الله علیه و آله مىفرمود شعبان ماه من است پس در این ماه براى جلب محبت پیغمبر خود و براى تقرّب به سوى پروردگار خود روزه بدارید. به حقّ آن خدایى كه جان علىّ بن الحسین به دست قدرت اوست سوگند یاد مىكنم كه از پدرم حسین بن على علیهماالسلام شنیدم كه فرمود شنیدم از امیرالمؤمنین علیه السلام كه هر كه روزه بگیرد در ماه شعبان براى جلب محبّت پیغمبر خدا و تقرّب به سوى خدا؛ خداوند او را دوست میدارد و در روز قیامت كرامت خود را نصیب او میگرداند و بهشت را براى او واجب میکند.
شیخ از صفوان جمال روایت كرده كه گفت : حضرت صادق علیه السلام به من فرمود كسانى را كه در اطراف تو هستند را بر روزه گرفتن در ماه شعبان ترغیب کن. گفتم فدایت شوم مگر در فضیلت آن چیزى هست؟ فرمود بله همانا كه رسول خدا صلى الله علیه و آله هر گاه هلال ماه شعبان را مىدید به مُنادیى امر مىفرمود كه در مدینه ندا مىكرد: اى اهل مدینه من رسولم از جانب رسول خدا صلى الله علیه و آله به سوى شما. ایشان مىفرماید آگاه باشید همانا شعبان ماه من است پس خدا رحمت كند كسى را كه یارى كند مرا بر ماه من یعنى روزه در آن ماه روزه بگیرد.
سپس از حضرت صادق علیه السلام و ایشان از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل کرد که مىفرمود: از زمانى كه شنیدم منادى رسول خدا صلى الله علیه و آله ندا كرد در ماه شعبان، ترک نشد از من روزه شعبان و ترک نخواهد شد از من تا مدتى كه حیات دارم ان شاء الله تعالى.
سپس مىفرمود كه روزه دو ماه شعبان و رمضان توبه و مغفرت از خدا است.
حضرت امیر المومنین علی علیه السلام به نقل ازپیامبر اعظم صلی الله علیه وآله فرمودند :
… چون روز اول شعبان شود ، خداوند عزوجل به باز شدن درهای بهشت امر می کند ، پس باز می شوند و به درخت طوبی [ درختی است در بهشت ] فرمان می دهد تا شاخه های خود را به دنیا نزدیک کند ، آنگاه منادی پروردگار عزوجل ندا سر می دهد : ای بندگان خدا این شاخه های درخت طوبی است ، پس به آن در آویزید ، که شما را به سوی بهشت بر افرازد و این شاخه های درخت زقوم است [ درختی است از درختان دوزخ که در سوره مبارکه واقعه از آن یاد شده است ] از آن دوری کنید تا شما را به جانب دوزخ نبرد .
رسول خدا فرمود : سوگند به آن که مرا به راستی مبعوث به رسالت نمود ، هر که در این روز دری از خیر و نیکی را فراگیرد به تحقیق به شاخه ای از شاخه های درخت طوبی در آویخته که او را به سوی بهشت می کشاند ، و هر که در امروز دری ازشر و بدی را فرا گیرد ، به یقین به شاخه های زقوم در آویخته ، که او را کشاننده به سوی آتش است . سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله اعمالی که هریک باعث در آویخته شدن به شاخه ای از شاخه های طوبی است بدین صورت بیان فرمودند :
امروز هر کس برای خدا نماز مستحبی بجا آورد ، و هرکه در این روز روزه بدارد ، و هرکه میان زنی با همسرش ، یا پدری با فرزندش ، یا خویشاوندان ، یا زن و شوهر(ی که همسایه اوست ) ، یا زن و شوهر بیگانه ای صلح دهد ، و کسی که تخفیف دهد پریشانی را ، از طلبی که از او دارد ، یا از طلبش از عهده مدیون بکاهد ، و کسی که در حساب خود نظر کند ، و قرض کهنه ای را بر عهده خود ببیند ، که طلبکارش از به دست آوردنش مایوس شده ، پس آن را به صاحبش برگرداند ، و کسی که یتیمی را سرپرستی نماید ، و کسی که سفیهی را از ضربه زدن به آبرو و عرض مومنی باز دارد ، و کسی که قرآن ، یا قسمتی از آن را بخواند ، و کسی که خدا را یاد کند ، و نعمتهایش را برشمارد ، و اقدام به شکر نماید ، و کسی که از بیماری عیادت کند ، و کسی که به پدر و مادر یا یکی از آنها نیکی نماید ، و آن که پیش از رسیدن روز اول شعبان پدر و مادر خویش را به خشم آورده بود و در این روز خشنودشان ساخت و هرکه جنازه ای را تشییع نماید ، و هرکه در این روز مصیبت زده ای را تسلی بخشد ، و هر کس در این روز چیزی از ابواب خیر را بجا آورد از آویختگان به درخت طوب است . … .
مفاتیح الجنان
آیا میدانید که
تنها قسمت زنده بدن که خون ندارد قرنیه چشم است.
میزان انرژی ای که که خورشید در یک ثانیه تولید می کند برای تولید برق مورد نیاز تمام کشورهای جهان در مدت یک میلیون سال کافی است.
خنده آسان تر از اخم کردن است؛ برای خندیدن انسان از 17 عضله صورت و گردن استفاده می کند، در حالی که برای اخم کردن از 40 عضله .
مغز هنگام خواب فعال تر از وقتی است که تلویزیون می بینید.
استرس تا پنج برابر سیستم ایمنی بدن را پایین می آورد.
پروانه ها با پای خود مزه را احساس می کنند.
خوردن موز دردهای رماتیسمی، عضلانی و مفصلی را تسکین می دهد.
فاصله بین مچ دست تا آرنج برابر با طول کف پاست.
یک دقیقه خندیدن برابر است با چهل مرتبه نفس عمیق کشیدن و صد بار خندیدن برابر است با 15 دقیقه دوچرخه سواری .
دمپایی لاانگشتی یا صندل، فشار زیاد و جبران ناپذیری را با ماهیچه های ساق پا وارد می کند..
قدرت سیب در تحریک دستگاه عصبی از کافئین بیشتر است.
تنها موجودی که می تواند به پشت بخوابد انسان است.
خوک ها به لحاظ فیزیک بدنی، قادر به دیدن آسمان نیستند.
خون به دلیل وجود آهن، سرخ است.
چشم سالم می تواند 10 میلیون رنگ را ببیند.
مورچه تنها موجودی است که در مقایسه با بدنش بزرگترین مغز را دارد.
زنبور عسل برای تولید 400 گرم عسل که به دست ما می رسد دست کم 80 هزار بار از کندو به صحرا می رود که اگر هر بار معادل یک کیلومتر مسافت طی کند برای بدست آوردن این مقدار عسل باید دو برابر محیط زمین را بپیماید.
جامع ترین آیه در مکارم اخلاق
” خذ العفو وأمر بالعرف و اعرض عنِ الجاهلین “ اعراف/199
عفو و میانه روی را پیشه کن ( عذر مردم را بپذیر و بر آنان آسان بگیر ) و به کارهای عقل پسند و نیکو فرمان بده ، و از جاهلان اعراض کن.
این آیه با تمام سادگی و فشردگی، همۀ اصول اخلاقی را در بر دارد؛ هم اخلاق فردی « عفو » هم اخلاق اجتماعی « وأمر بالعرف » هم با دوست «عفو » هم با دشمن « أعرض » هم زبانی «وأمر» هم عملی «أعرض » هم مثبت «خذ» هم منفی « أعرض » هم برای رهبر، هم برای امت، هم برای آن زمان و هم برای این زمان . چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: در قرآن آیه ای جامع تر از این آیه در مکارم الاخلاق نیست.
البته شکی نیست که عفو، در مسائل شخصی است ، نه در حقّ الناس و بیت المال.
وقتی این آیه نازل شد، پیامبر صلی الله علیه و آله از جبرئیل توضیح و شیوه عمل به این آیه را درخواست کرد. جبرئیل پیام آورد: ” از کسی که به تو ظلم کرده در گذر، به کسی که تو را محروم کرده عطا کن و با کسی که با تو قطع رابطه کرده است، ارتباط برقرار کن.
دقایقی با قرآن / محسن قرائتی
دهانت پر از محبت باشد.
سعی کن نماز که می خوانی دهانت پر از محبت باشد و با هر جمله ای که می خوانی مثل کسی که آب در دهان دارد، آن را قورت بدهی.
توجه به نماز، نماز است. اگر حضور قلب داری ، در نمازی و الا دل هر کجاست همان جایی.
مرحوم حاج محمد اسماعیل دولابی
خرمشهر دروازه ای در زمین دارد و دروازه ای دیگر در آسمان
یک روز شهر دست دشمن افتاد وروز دیگر آزاد شد پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده اند. “شهید آوینی“
مسجد جامع خرمشهر دروازه حقیقت است. ولب از لب نمی گشاید.
کدام ماندگار تر است؟ این کوچه هایی که در خاطرت خود داغ جنگ بر پیشانی دارند ویا آنچه که در تنگنای این کوچه های خرمشهر و در دل آن خانه ها گذشته است؟
از سال 1361 و آزادی خرمشهر سالهاست که میگذرد و محمد جهان آرا، تقی محسنی فر،پرویز عرب، احمد شوش، بهروز مرادی، علی هاشمیان ودیگران دیگر نیستند روحشان شاد و یادشان گرامی
و اما سوال من این است از آن روزها چه چیز باقی مانده است؟ و تو اکنون از آن روزها چه داری؟
براستی که آن روزها مانده اند و باد، زمان وغفلت مارا با خود برده است.
حقیقیت همین است. . .
گوهر های ناب
سخنان آیت الله بهجت
ترک معصیت در اعتقادات و عملیات و نماز اول وقت کافی و وافی است برای وصول به مقامات عالیه اگر چه هزار سال باشد.
قرب مراتبی دارد و بالاترین آن لقاء است و هر مرتبه از مراتب قرب را مقربی است که بالاترین آنها نماز است.
اگر سلاطین عالم می دانستند که انسان ممکن است در حال عبادت چه لذت هایی را ببرد، هیچ گاه دنبال این مسائل مادی نمی رفتند.
معیار اصلی نماز است. این نماز بالاترین ذکر است. شیرین ترین ذکر است، برترین چیز است، ال برخی به دنبال ذکرهای ویژه ای می گردند که کسی نشنیده باشد.
اگر در همان الله اکبر شخص متوجه باشد که دارد چه کار می کند دیگر لازم نیست که تا آخر نماز خیلی زحمت بکشد.
آن مقدار از نماز که دست خودتان است توجه کنید، بقیه نماز را خدا خودش درست می کند.
بهار و طبیعت زیبای شهر دهاقان
قبل از قضاوت
قبل از اینکه بخواهی در مورد من و زندگی من قضاوت کنی ، کفش های من را بپوش و در راه من قدم بزن.
از خیابانها، کوهها و دشت هایی گذر کن که من گذر کردم.
اشک هایی را بریز که من ریختم.
دردها و خوشی های من را تجربه کن.
سالهایی را بگذران که من گذراندم.
روی سنگ هایی بلغز که من لغزیدم.
دوباره و دوباره برپاخیز و مجدداً در همان راه سخت قدم بزن.
همانطور که من انجام دادم .
بعد، آن زمان می توانی در مورد من قضاوت کنی.
جاودانه ها
گاهی اتفاقاتی را شاهدیم که ما را در حیرت فرو می برد حیرت توأم با تحسین ! مادر شهید رضا رحیم زاده یکی از هزاران مادر نمونه است که حاصل عمرش فرزندی بوده که جان خود را برای اسلام عزیز فدا نموده است؛ پس از شهادت شهید رضارحیم زاده، مادرشهید با کمک بنیاد شهید خانه ای 180 متری ساخته که چندی قبل به فکر افتاده که تا در قید حیات است تلاش کند تا این اندوخته را هم در راه خیر تقدیم نماید و اندوخته عمرش را مثل فرزندش جاودانه نماید؛ بدین منظور جلسه ای با معتمدین محل برگزار می شود و این مادر بزرگوار از ایشان تعهد می گیرد که این کار هر چه زودتر انجام شود. ایشان در دفتر ثبت اسناد حاضر شده (آن هم با پایی که چند بار شکسته و خود به خود جوش خورده ) و در حضور شاهدانی که از این همه ایثار و پشتکار بی دریغ این مادر شهید درس زندگی آموخته بودند خانه اش را به نام مهد قرآن دهاقان به ثبت می رساند.
و آخر سخن اینکه چه زیبا فرمودند آیت الله شهید مطهری که:
“شهادت تزریق خون است به پیکر اجتماع، این شهدا هستند که به پیکر اجتماع و در رگهای اجتماع ، خاصه اجتماعاتی که دچار کم خونی هستند ، خون جدید وارد می کند.”
حالا احساس می کنیم این زمان که بر پیکر اجتماع آسیب های زیادی وارد می شود و اغلب مردم غرق در دنیا دوستی هستند این مادر شهید با این اقدام خود بار دیگر خون تازه ای به اجتماع تزریق کرد.
نام رضا رحیم زاده و شهدای دیگر جاودان و راهشان مستدام باد.
مقدرات الهی
رسول خدا فرمود: ” هر کس مقدرات الهی را بپذیرد و مشفقانه و صابرانه با آن برخورد کند ، خدا می فرماید من فردای قیامت شرم دارم برای او میزان و عدالت بگذارم. چون این بنده من کارهای مرا در تاریکی دنیا مشفقانه واز روی میل با صبر و تحمل ، تحویل گرفتو هیچ اعتراضی نداشت.”
حاج محمد اسماعیل دولابی
مهرت را می گیرم
خدایا دادی، نگرفتم
چه نادان بودم!
خدایاخواستی، ندادم
چه غافل بودم!
مهرت را و مهرم را!
باز کن چشمانم را، شنوا کن گوش هایم را و مصفا کن قلبم را
تا ببینم ، بشنوم و درک کنم نعمت هایت را
چه نعمت هایی که پیش پایم گذاشتی و رهایشان کردم.
خدایا این بار نمی خواهم فراموش کنم
تو از یادم مبر، که ” گر سر هر موی من یابد زبان/شکرهای تو نیاید در زبان “
صلی الله علیک یا مولاتنا یا فاطمة الزهراء
آن شب که علی خشت لحد را می چید دستش به کفن بود و دلش می لرزید این صحنه آخرش تماشایی بود زانو زد و خاک همسرش را بوسید
بغضی غریب بر سینه آسمان نشسته است بغضی که بندبند استخوانم را میلرزاند. آه! ای بهانه هستی! چگونه اندوهگین نباشم وقتی که جشن هجده سالگیات را سیاه پوشیدم هجده شمع خاموش، هیجده … فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهراى هجده ساله است فاطمیه قصه گوی رنج هاست بهترین تفسیر سوز مرتضی است افسوس از سوره کوثر که در آن خانه گِلین، همسایه اهالی غفلت و سنگدلی شد! آه از زمزمههای شرحه شرحه بتول که در نیمهشبِ سجاده و تسبیح، ارکان عرش را به لرزه میافکند! آه از ریحانه رسول خدا که در مشام حسادتِ زمین، به هدر میرفت و چشمانِ حقیقتستیز زمانه، رخساره طهارتش را طاقت نداشت. داغ مصیبت تو، چنان سنگین است که اگر دستی بخواهد واقعیت آن را بنگارد، بیشک قلم میشود و قلمی که بر سپیدی کاغذ، نقش جاودانی تو را ترسیم میکند، میشکند و از کاغذ، جز خاکستری بر باد، چیزی نمیماند. سخن از فاطمه است، اما دریغ… نشانی از فاطمه نیست. دیروز جان نثاری زهرا اگر نبود امروز از ولایت و قرآن اثر نبود ایام شهادت مظلومانه بانوی دو عالم حضرت زهرا سلام الله علیها تسلیت باد.
در زمین غم در آسمان غوغا
گفتمــش نقــاش را از غـربت زهـرا بکـش
گـریه کرد و با قلم یک چادر خاکی کشید
گفتمش پـس غربت زهرا کجای نقش بود
ناله کـرد و زیر چـادر غنچه ای پرپر کشید
مگر می شود فاطمیه در تقویم قلب هایمان ظهور کند و اشک دوباره در هوای زندگی مان جان نگیرد؟
مگر می شود روزها به سیاهی سوم جمادی الثانی برسند و سیاهپوش نشوند؟
مگر می شود جاری بغض را در گلو حبس کرد وقتی خورشید را در نیمه شب به دست خاک می سپارند؟!
امروز هم بهاحترام این ثانیه های سرد سوزناک به پناهگاه شعر دل سپرده ایم که دستمان خالی است و کلاف عمرمان هم ارزشی ندارد تا در صف خریدارانش بایستیم…
این ما و این کشکول های استضعاف ما … و البته که دخیل بسته ایم به ضریح مشعشع چشمان حضرتش که دردها دوا می کند….
چه تعبیری خدا در نقطه دارد/ که تفسیری جدا هر نقطه دارد
به تعداد بهار عمر زهرا(س) / همین اندازه کوثر نقطه دارد . . .
(سوره ی کوثر ۱۸ نقطه دارد)
حجاب دستخوش طوفانها
امام علی علیه السلام در حدیثی فرمودند: ” دو گروه در آتش جهنم عذاب بیشتری خواهند داشت: یکی افرادی که با تازیانه مردم را می زنند، دوم زنانی که با لباس بدن نما بیرون می آیند و مردم را گرفتار می سازند و زنانی که موهای سرشان مثل کوهان شتر درست شده است، اینان نه تنها به بهشت نمی روند؛ بلکه بوی آن نیز به مشامشان نمی رسد.”
در حدیث دیگری از امام علی علیه السلام آمده است: ” در آخر الزمان مردم حجاب و پوشش را به تمسخر می گیرند. زنان حجاب اسلامی را رعایت نمی کنند و در فتنه و فساد داخل می شوند، زنان شهوتران و خوشگذران هستند، اینان بدانند که پیوسته در جهنم خواهند بود.”
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: ” خداوندا! بانوان عفیف و با حجاب را ببخشای . ای مردم ! با پوشش کامل بیرون بروید؛ زیرا این روش، بدن شما را می پوشاند و مصونیت زنانتان را در بیرون فراهم می سازد.”
حجاب حضرت زینب
یحیی مازنی می گوید : ” من مدت زیادی در همسایگی امیرالمؤمنین علیه السلام سکونت داشتم. در طول این مدت نه قامت حضرت زینب را دیدم و نه صدای او را شنیدم. او هر گاه می خواست جد بزرگوارش را زیارت کند، شبانه از خانه خارج می شد، برادرش امام حسن از طرف راست ، امام حسین از طرف چپ و امیرالمؤمنین پیشاپیش او حرکت می کردند، مولای متقیان قبل از رسیدن به روضه مبارک پیامبر چراغها را خاموش می کردند . روزی امام حسن علت این کار را پرسید، امام علی در جواب فرمود: ” نمی خواهم چشم بیننده ای به خواهرت بیفتد. “
آری حجاب مصونیت است نه نحدودیت، پیامی را که می توان برای همه زنان با ایمان و پیرو اهل بیت علیهم السلام از حضرت زینب علیها السلام گرفت، پیام عفاف و حجاب است.
مهدی جان!
مهدی جان! موکول می کنم سخنم را به روز بعد … امروز حال مادرتان رو به راه نیست …
ای کاش که یک دانه تسبیح تو بودم
تا دست کشی بر سر سودا زده من
السلام علیک یا اباالحسن یا علی بن محمد ایها النقی یابن رسول الله
فرق بین ایمان و اسلام
شخصی به نام ابو دعامه نقل کرده است که در آن بیماری که امام هادی علیه السلام بدان سبب به شهادت رسید؛ به عیادتش رفتم. تصمیم به بازگشت که گرفتم حضرت به من فرمود: ابو دعامه! (برای این عیادت) حقّ تو بر من واجب شد، دوست نداری حدیثی برایت نقل کنم تا خوشحال شوی؟ عرض کردم: سخت نیازمندم ای پسر رسول خدا .
حضرت فرمود: پدرم محمّد بن علی از پدرش و او از پدرش و او از پدرش و او از پدرش و او از پدرش و او از حسین بن علی علیهم السلام و او از پدرش علی بن ابی طالب علیه السلام نقل کرده است که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: بنویس! عرض کردم: چه بنویسم؟ فرمود: بنویس: «بسم الله الرّحمن الرّحیم. الایمانُ ما وُقّرَ فی القلوبِ و صَدّقتهُ الاعمالُ و الاسلامُ ما جَری علی اللّسانِ و حَلَّت بِهِ المُناکَحَةُ؛ «ایمان آنست که در دلها مستقر شده باشد و رفتار نیز آن را تصدیق کند (و با آن مطابق باشد) و اسلام همان گفتن شهادتین است که با آن ازدواج و … حلال میشود.»
عرض کردم: ای پسر رسول خدا! به خدا سوگند! نمیدانم از این حدیث کدام نیکوتر است، متن آن یا سندش؟! حضرت فرمود: این نوشتهای است به خطّ علی بن ابی طالب علیه السلام و املای رسول خدا صلی الله علیه و آله که فرزندان از پدران به ارث بردهاند.(1)
الایمان اخلاص العمل.(2)
ایمان، همان عمل خالص است. (زیرا عمل خالص جز از ایمان خالص بر نمیخیزد)
حضرت علی علیه السلام
استفتائات متوکل از امام هادی علیه السلام
متوكل كاتب و نویسندهای نصرانی داشت كه به او بسیار احترام میگذاشت و به خاطر علاقهای كه به او داشت او را با كنیه (ابو نوح) صدا میزد. عدهای از كاتبان و نویسندگان كاخ این عمل را نادرست خوانده و گفتند: “جایز نیست كافر را با كنیه صدا بزنیم.” متوكل از فقها استفتاء كرد و نتیجه منجر به دو نظر شد: گروهی آن را جایز دانستند و گروهی منع كردند.
متوكل ناچار از امام هادی علیه السلام استفتاء نمود و ماجرا را نوشت.
امام در پاسخ نوشتند: “بسم الله الرحمن الرحیم. تَبّت یَدا اَبی لَهَبٍ و تَب"؛ نابود باد ابولهب و دو دستش بریده باد. (سوره مسد/1)
این پاسخ بدیع از بینظیرترین پاسخهای عالم فتوا بشمار میرود و امام هادی(علیه السلام) با استفاده از این آیه نه تنها جواز كنیهگذاری كافر را ثابت میكند بلكه وقوع آن را نیز در قرآن یعنی معتبرترین مدرك فتوا نشان میدهد. متوكل نیز از پاسخ امام هادی (علیه السلام) قانع شد و به آن عمل كرد.(3)
میزان كثیر چقدر است؟
متوكل بیمار شد و نذر كرد اگر بهبود یافت پول بسیاری را صدقه بدهد. پس از آن كه سلامتی را به دست آورد خواست نذر خود را ادا نماید. فقها را جمع نمود تا مقدار دقیق بسیار(كثیره) را تعیین كنند و آنان درباره تعیین واحد خاصی برای (بسیار) به جایی نرسیدند. ناچار متوكل از امام هادی علیه السلام سوال نمود و امام هادی(علیه السلام) پاسخ داد: “باید 83 دینار صدقه دهی.”
فقها از این جواب تعجب كردند و به متوكل گفتند:
بپرس مبنا و مدرك این فتوا چیست؟
متوكل بر این اساس از حضرت دلیل فتوا را خواست .
حضرت جواب فرمودند: خداوند متعال در قرآن میفرماید: “لقد نصركم الله فی مواطن كثیرة(توبه/ 25)؛ خداوند شما را در مواطن و جاهای بسیاری یاری كرد.”
و همه خاندان ما روایت كردهاند كه مواطن و مواقفی كه در جنگ¬ها و غزوات، خداوند، پیامبرش را در آنها یاری كرد 83 موطن بوده است. (4) در نتیجه عدد كثیر از دیگاه قرآن 83 میباشد .
حكم عمل خلاف مرد نصرانی
مرد نصرانی را كه با زنی مسلمان، مرتكب عمل خلاف شده بود نزد متوكل آوردند همین كه خلیفه خواست بر او حد شرعی جاری كند آن مرد مسلمان گشت .
یحیی بن اكثم گفت: “اسلام این مرد، شرك و عمل گذشته او را از بین برد (و دیگر حدّ او نباید اجرا گردد).
یكی دیگر از فقها گفت: باید او را سه حد بزنند . و هر یك فتوایی دادند تا آن كه متوكل تصمیم گرفت از امام هادی علیه السلام استفتا كند. لذا طی نامهای موضوع را بیان كرد و از امام هادی علیه السلام نظر خواست.
امام در جواب نوشت: “باید آنقدر او را بزنند تا بمیرد.”
این فتوا به مذاق یحیی و دیگر فقها خوش نیامد، و نپذیرفتند و گفتند: “نه كتاب خدا گواه این مدعاست و نه سنّت پیامبر، آن را تایید میكند.”
متوكل به امام هادی (علیهالسلام) نامهای نوشت و در آن یادآور شد كه فقهای مسلمین فتوای ایشان را نپذیرفتهاند و آن را خلاف كتاب و سنت میدانند و افزود: “پس برای ما منبع فتوا را بیان كن.”
امام در جواب نوشت: “بسم الله الرحمن الرحیم خداوند متعال در باره كافران میفرماید: فلما رأ وا بأسنا قالوا آمنّا بالله وحده و كفرنا بما كنّا به مشركین، فلم یك ینفعهم ایمانهم لمّا رأوا بأسنا” (مؤمن/84 و 85) ؛ پس آنگاه كه شدت قهر و عقاب ما را به چشم دیدند در آن حال گفتند ما به خدای یكتا ایمان آوردیم و به همه بتهایی كه شریك خدا میدانستیم كفر ورزیدیم، اما ایمانشان پس از دیدن مرگ و مشاهده عذاب به آنها هیچ سودی نبخشید .
متوكل این فتوا (و استنباط از آیه) را پذیرفت و دستور داد تا حكم آن مرد را اجرا كنند.(5)
پینوشتها:
1- بحارالانوار، ج50، ص20 .
2- غرر الحکم و دررالکلم، ص 87 .
3- تاریخ بغداد، ج12، ص57 .
4- تاریخ اسلام ذهبی و تذكرة الخواص، ص360.
5- تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.
منبع:
1.جلوههای تقوا، محمدحسن حائری یزدی، ج 3.
2.تحلیلی از زندگانی امام هادی علیه السلام، باقر شریف قرشی.
یک حرف
بچه ها آماده و مسلح با کوله پشتی و پتو و جلیغه های نجات در میان نخلستانهای حاشیه اروند آخرین ساعات روز را به سوی پایان خوش انتظار طی می کنند.اینها بچه های قرن پانزدهم هجری قمری هستند؛ هم آنان که کره زمین قرن هاست انتظار آنان را می کشد تا بر خاک بلا دیده این سیاره قدم گذارند و عصر ظلمت و بی خبری را به پایان برسانند…
و اینک آنان آمده اند ، با سادگی و تواضع، بی تکلف و صمیمی، در پیوند با آب و درخت و آسمان و خاک و باران….. و پرندگان.
سید مرتضی آوینی
بهیادماندنیترین جمله رهبر انقلاب در سال ۹۰
بهیادماندنیترین جمله حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۹۰ از نظر کاربران سایت اینترنتی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب انتخاب شد.
پایگاه اطلاعرسانی Khamenei.ir در روزهای پایانی اسفندماه ۹۰ برای دومین سال پیاپی از کاربران خود خواست تا نظرشان را درباره مهمترین و بهیادماندنیترین جمله رهبر انقلاب در سال از طریق پیامک و ارسال کامنت ابراز نمایند.
در پایانِ این نظرسنجی که تا روز ۱۴ فروردین ۹۱ ادامه داشت، جمله مربوط به «پشتیبانی علنی ایران از هرگونه مبارزه علیه اسرائیل» که در نماز جمعه ۱۴ بهمنماه سال گذشته ایراد شده بود به عنوان مهمترین و محبوبترین جمله انتخاب شد.
همچنین جملات مربوط به «شرایط بدر و خیبر» و «پاسخ به تهدیدهای آمریکا» در جایگاه بعدی قرار گرفتند.
جدول ۱۰ جمله اول محبوب کاربران به شرح زیر است:
رتبه اول:
من همین جا به این مناسبت، این جمله را عرض بکنم: حکام بحرین ادعا کردند که ایران در قضایاى بحرین
دخالت میکند. این دروغ است. نه، ما دخالت نمیکنیم. ما آنجائى که دخالت کنیم، صریح میگوئیم. ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزى جنگ سى و سه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است. اما اینکه حالا حاکم جزیرهى بحرین بیاید بگوید ایران در قضایاى بحرین دخالت میکند، نه، این حرف درستى نیست؛ حرف خلاف واقعى است. ما اگر در بحرین دخالت میکردیم، اوضاع در بحرین جور دیگرى میشد!
۱۳۹۰/۱۱/۱۴خطبههای نماز جمعه تهران
رتبه دوم:
ما امروز در شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم.
۱۳۹۰/۱۰/۱۹بیانات در دیدار مردم قم به مناسبت سالروز ۱۹ دی
رتبه سوم:
هم آمریکا بداند، هم دستنشاندگانش بدانند، هم سگ نگهبانش رژیم صهیونیستى در این منطقه بداند؛ پاسخ ملت ایران به هرگونه تعرضى، هرگونه تجاوزى، بلکه هر گونه تهدیدى، پاسخى خواهد بود که از درون، آنها را از هم خواهد پاشید و متلاشى خواهد کرد.
۱۳۹۰/ ۸/۱۹بیانات در دانشگاه افسرى امام على (علیهالسّلام)
رتبه چهارم:
میلیونها رسانه را به کار انداختند، براى اینکه مردم را دلسرد کنند. گاهى گفتند مردم در انتخابات
(مجلس نهم) شرکت نمی کنند… در روز جمعهاى که مىآید، یک سیلى سختتر به چهره استکبار خواهد زد.
۱۳۹۰/۱۲/۱۰بیانات در دیدار اقشار مردم و خانواده شهدا و ایثارگران
رتبه پنجم:
تاریخ بشریت، بر سر یک پیچ بزرگ تاریخى است. دوران جدیدى در همهى عالم دارد آغاز میشود.
۱۳۹۰/۱۱/۱۰بیانات در دیدار شرکتکنندگان در اجلاس جهانی «جوانان و بیدارى اسلامى» یک جمله هم راجع به این تهدیدهاى آمریکا عرض بکنیم. مرتباً تهدید میکنند؛ تهدید به این زبان:
رتبه ششم:
همهى گزینهها روى میز است! یعنى حتّى گزینهى جنگ. این، تهدید به جنگ است با این زبان. خب، این تهدید به جنگ، به ضرر آمریکاست؛ خود جنگ، ده برابر به ضرر آمریکاست. ۱۳۹۰/۱۱/۱۴خطبههای نماز جمعه تهران
رتبه هفتم:
فلسطین، فلسطینِ «از نهر تا بحر» است، نه حتّى یک وجب کمتر.
۱۳۹۰/ ۷/ ۹ بیانات در کنفرانس حمایت از انتفاضه فلسطین
رتبه هشتم:
حقیقتاً انتخابات، سیلى به چهرهى دشمنان این ملت است… حساسیتش از دفعات قبل هم شاید
بیشتر است؛ به خاطر اینکه تیرهاى موجود در ترکش استکبار علیه شما مردم تمام شده. هرچه میتوانستند، ضربه زدند.
۱۳۹۰/۱۲/۱۰بیانات در دیدار اقشار مردم و خانواده شهدا و ایثارگران
رتبه نهم:
این سال را «سال جهاد اقتصادی» نامگذاری میکنم و از مسئولان کشور، چه در دولت، چه در مجلس،
چه در بخشهای دیگری که مربوط به مسائل اقتصادی میشوند و همچنین از ملت عزیزمان انتظار دارم که در عرصهی اقتصادی با حرکتِ جهادگونه کار کنند، مجاهدت کنند. حرکت طبیعی کافی نیست؛ باید در این میدان، حرکت جهشی و مجاهدانه داشته باشیم.
۱۳۹۰/۱/۱ بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان فارس
رتبه دهم: تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوهى الهى نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوى آرمانها ذرهاى منحرف شود.
۱۳۹۰/ ۲/ ۳بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان فارس
در این نظرسنجی بیش از ۱۹۰۰ پیامک و کامنت به سایت ارسال شد.
سال گذشته نیز مخاطبان سایت در نظرسنجی مشابهی، جمله «واکسینهشدن کشور در فتنه ۸۸» را به عنوان جملهی بهیادماندنی سال ۱۳۸۹ انتخاب کردند: «فتنهى سال ۸۸ کشور را واکسینه کرد؛ مردم را بر ضد میکروبهاى
سیاسى و اجتماعىاى که میتواند اثر بگذارد، مجهز کرد؛ بصیرت مردم را بیشتر کرد.
به نقل از جهان نیوز
عابران کم حواس
صاحبان گوشی های همراه هوشمندی که عابرانی کم حواس در عبور از خیابان هستند، اکنون می توانند روی گوشی خود یک برنامه نصب کنند و روی آن به عنوان یک سپر محافظتی حساب کنند. یک تیم تحقیقاتی ، برنامه جدید موسوم به “پیاده روی ایمن” را ارائه کرده اند که در آن از گوشی همراه هوشمند برای شناسایی ترافیک مقابل استفاده شده و به کاربر هشدار می دهد. این محققان با استفاده از یک گوشی “نکسوس وان” نشان داده اند برنامه “پیاده روی ایمن” چگونه می توتند نزدیک شدن خودروها را از فاصله 45 متری شناسایی کند.در زمان نزدیک شدن یک خودرو به کاربر ، این برنامه که بع راحتی از طریق اینترنت قابل دریافت است،هشدار لرزشی به عابر می فرستد.
با این حساب، کم کم کاری با حواس پنجگانه نخواهیم داشت. منتظر باشید که دستگاه کامل حسی بر روی گوشی های شما زحمت شما را کم کند. خودش بشنود، بچشد، ببیند، لمس کند و بو بکشد. منتظر باشید، خیلی هم دور نیست!
خانه خوبان
درنگستان
مردی چهار پسر داشت آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود . پسر اول در زمستان ، دومی در بهار ، سومی در تابستان و چهارمی در پاییز به کنار درخت رفتند. پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که براساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند . پسر اول گفت : درخت زشتی بود ، خمیده و در هم پیچیده . پسر دوم گفت: نه…. درختی پوشیده از جوانه بودو پر از امید شکفتن. پسر سوم گفت: نه…. درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین ؛ و با شکوه ترین صحنه ای بود که تا به حال دیده ام. پسر چهارم گفت: نه…. درخت بالغی بود پر بار از میوه ها. پر از زندگی و زایش.
مرد لبخندی زد و گفت: همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده اید! شما نمی توانید درباره یک درخت یا زندگی انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید ؛ اگر در زمستان تسلیم شوید ، امید شکوفایی بهار ، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از دست داده اید.مبادا بگذلرید درد و رنج این فصل ، زیبایی و شادی تمام فصل های دیگر را نابود کند!
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است.
تا چراغی در میان این شبستان روشن است
تا تنور نان گرم مرد چوپان روشن است
شک نکن قصد پلنگ تیز دندان روشن است
” امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است
یوسفی رفته است آری وضع کنعان روشن است”
تشنه اما مشک بر دوش آمدی نام تو چیست؟
خنده بر لب داشتی آقا و مولای تو کیست؟
بر مزار کشتگان عشق باید خون گریست
“گر چه در بزم حماسه هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعله ها تکلیف باران روشن است”
تک سواران تیز می تازند در صحرا هنوز
از تلاطم باز ننشسته است این دریا هنوز
آتشی پیداست آنسوی بیابان ها هنوز
“باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز
این شبستان کهن با نور ایمان روشن است”
کی به اندک بادی اقیانوس لرزان می شود؟
کوه کی با یک خراش ساده ویران می شود؟
عاشق رفتن کی از رفتن پشیمان می شود؟
“کی میان ابرهای تیره پنهان می شود؟
آسمان ما که با خون شهیدان روشن است”
مرتضی تا بود کارش غیر شیدایی نبود
مجتبی می گفت: دیدم غیر زیبایی نبود
شد پشیمان هر کسی اینجا زلیخایی نبود
“مصطفی هم رفت آری او هم اینجایی نبود
مردهای مرد را آغاز و پایان روشن است”
شعر از مهدی جهاندار ( مطلب به نقل از جهان نیوز)، همایش شاعران انقلابی.
ای شهید مطمئن باش که مطمئنیم که اگر خون سرخ تو نبود امروز سر انگشتان ما آبی نمی شد.
پروردگارا سپاس !
ملت ایران روز 12 اسفند را به جشنی بزرگ و خاری در چشم دشمنان بدل کرد .
ملت بصیر ایران به مقتدای عزیز خود لبیک گفت.
ملت کارش را کرد حالا نوبت منتخبین است که….
امید فردا
دل من هر چه دارد گر چه از خوش باوری دارد
برایم چشم جادویت حدیث دیگری دارد
به خوشبختی رسیدم زندگی شیرین شد اما حیف
نهان در دست خود دنیا برایم خنجری دارد
تمام بودنم امروز دارد می رود بر باد
ولی فردا برای من امید بهتری دارد
به راه عشق تو سر می گذارم تا که برگردی
دلم اینجا به این چشم انتظاری ها سری دارد
ببین در انتظار روی تو ای عشق، این مجنون
پریشان خاطری سوز دلی چشم تری دارد
سید حسن سلامت
ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت!
در مسجد نشسته بودیم ، جو دعا و نیایش و…. همه غرق در حدیث کساء…..یکبار، آقایی در مسجد را زد و اجازه ورود خواست و ….شروع کرد به تبلیغ در مورد یکی از کاندیداها و مرتبا می گفت این کاندیدا مثل فلان نماینده شهیده ….. همه کار براتون می کنه، از مشکل بیکاری گرفته تا مسائل فرهنگی واقتصادی و دانشگاهها و ….. بعد گفت مشکلاتتون رو بگید … خیلی دلم سوخت خانم مسنی فکر می کرد مشکلاتش اینطوری حل می شه شروع کرد به صحبت که آقا یه پسر دیالیزی دارم ، مخارجش بالاس و… دیگری گفت : تو رو به خدا به من هم کمک کنید سه تا پسر دارم باید ازدواج کنن اما مشکل بیکاری دست و بالشون رو بسته…. یکی دو نفر دیگه هم مثل اینکه مشاور امینی رو گیر آورده باشن شروع کردن به درد دل و باز هم این آقا تعریف نامزد مورد نظرش رو کرد و رفت. من ماندم و دهها سؤال، آیا هر کسی رو می شه با نمایندگان شهید مقایسه کرد؟ آیا اصلاً تناسبی بین اون شهید و این نامزد هست؟! آیا فکر نمی کنن ممکنه لیاقتشون در اون حد نباشه ؟ آیا این نامزد که طبق برگه های تبلیغاتی خودش فعلاً چندین شغل خوب داره چه نیازی به نماینده شدن داره؟! بعد با خودم گفتم آهان این ها مصداق حرف شهید بهشتی هستند : ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت!
آقا بیا که بی تو...
آقا بیا که بی تونه سحرهایمان را لطافتی است و نه صبح هایمان را صداقتی، که قشنگی سحر به شبنم لطف نگاه تو است و زیبایی صبح با سلام با محبتت.
آقا بیا که بی تو آینه هامان ، زنگار غربت گرفته اند و قطار آشنایی هامان ، فریاد غریبی می کشند.
آقا بیا که بی تو امروز هیچ کس حریم اطلسی ها را پاس نمی دارد و بر داغ لاله ها مرهم نمی گذارد.
آقا بیا که بی تو قنوت شاخه های نیاز ،اجابتی جز فراق تو ندارند.
آقا بیا که بی تو چه کسی دست محبت بر سر یتیمان خواهد کشید؟ و تنهایی شان را التیام خواهد بود در حالی که سال هاست بشریت خود غریب و یتیم در انتظار فرج نشسته است هرچند گاه و بیگاه فراموش می کنیم منتظر تو هستیم آقا بیا که بی تو آسمان دلهامان تیره و تار است هر چند روز و شب را می بیند اما بی تو تار و سیاه است.
مهدی جان
ای پاسخ گرامی امن یجیب ها
تعجیل کن به خاطر ما نا شکیب ها
چشم جهان به چشمه دستان سبز توست
جاری شو از ورای فراز و نشیب ها
تکلیف انتقام شهیدان به دوش کیست؟
خون مسیح مانده به روی صلیب ها!
برخیز و بزم شب زدگان را به هم بزن
ای آشنا به ندبه و اشک غریب ها
خوش به حال روزگار
لابد مثل همه این محرم ها و صفر ها که به ربیع ختم شدند، لابد مثل همه آن اسفندها که با فروردین و اردیبهشت ختم به خیر شدند، مثل همه زمستان هایی که با تهار؛ این خزان روزگار هم تمام می شود.
لابد تو می آیی ، عاقبت روزگار به تو ختم می شود ؛ به خیر.
لابد حال روزگار خوش می شود . خوش به حال روزگار.
السلام علیک یا ربیع الانام و نضره الایام.
خاطره
سفر لبنان بودم . آن زمانی که شهید چمران هم زنده بود. به واسطه امام موسی صدر رفته بودیم لبنان .یک روز کنار چمران بودیم .شهید چمران مرا صدا زد و گفت : محمد بیا ! رفتم کنارش .روی یک تپه به حالت نیم خیز دراز کشید و در حالی که دوربینی به دست داشت گفت : بیاببین.درسینه کش تپه یک روستا را به من نشان دادو گفت: ببین
دوربین را گرفتم و دیدم چمران به من گفت: این روستا روستایی است که وقتی کاروان امام حسین (ع) در راه شام بودند اهالی آن برای کاروانیان، نان و غذا آوردند
بعد چمران با دستش روستای دیگری را به من نشان دادو گفت : آن جا را هم ببین . با دور بین نگاه کردم . تقریبا فاصله زیادی با هم نداشتند اما خب از هم دور بودند و ما چون از روی بلندی میدیدیم ، خوب به هر دو روستا اشراف داشتیم .
شهید چمران گفت :تمام اهالی این یکی روستا وقتی کاروان اهل بیت (ع) به این جا رسیدند ، اهل بیت را سنگ باران کرده و هلهله کردند . بعد شهید چمران به من گفت :هر دو روستا در تیر رس موشکهای اسرائیلی هستند، تا زمانی که من به یاد دارم ، روستایی که برای اهل بیت غذا آوردند حتی مورد اصابت یک دان موشک اسرائیلی ها هم نبوده اند .
اما هر بار اسرائیلی ها موشک میزنند ،انگار فقط باید نصیب آن یکی روستایی شود که اهل بیت حسین (ع) را سنگ باران کرده اند وما هر تدبیری اندیشیدیم که این روستا بمب باران نشود ، نشد که نشد…………..
حاج محمد نوروزی به نقل از شیعه آنلاین
تقديم به شهيد جاده هاي روشن اتم- احمدي روشن
تاريك شد زمين و زمان …ناگهان چه شد؟؟
رفتي به سمت وسعت دريا…نشان چه شد؟؟
مانديم چه جواب دهيم اين سوال را
روشن ترين ستاره ي اين آسمان چه شد؟؟
آتش گرفت سينه ي فانوس جمع ما
آتش بگو …! چراغ ستمديدگان چه شد؟؟
مانند يك شناگر ماهر زدي به آب
پرسيد عشق…نا جي ِ درياي تان چه شد؟؟
با انفجار…..نور تو تا آسمان رسيد
حيران شديم نقشه ي اين كاروان چه شد؟؟
********************
تكثير شد چو آينه وقتي شكسته رفت
خورشيد هم گريست….مگر ناگهان چه شد؟؟
مجتبي اصغري فرزقي
برنامه هایی که در دهه مبارک فجر داشته ایم
1. یه همایش برگزار کردیم با عنوان معیارهای خانواده شاد و سخنرانی حجه الاسلام حسینی ؛ این همایش ویژه بانوان شهر و روستاهای اطراف بود که البته طلاب و فارغ التحصیل ها هم اومده بودند و استقبال خوبی از اون شده بود.
2. برنامه بعدی برگزاری نمایشگاه کتاب بود با بیش از 200 عنوان کتاب و انواع قرآن و مفاتیح؛ این نمایشگاه از 17 بهمن شروع شده و تا 10 اسفند ادامه داره. ضمناً از 30 تا 50 درصد هم تخفیف داشتیم . نمایشگاه توی سالن کتابخانه مدرسه برگزار شد و بازدید کننده ها هم استقبال خوبی از نمایشگاه و کتابخانه داشتند.
3. یه جشن هم توی مدرسه داشتیم ویژه میلاد پر نور و سرور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امام صادق علیه السلام و همچنین دهه فجر انقلاب . این برنامه برای همه خوب بود اما برای اونهایی که هدایای مسابقات و برنامه هی مختلف رو دریافت کردند دلپذیر تر بود.
آدم ها دو گونه اند !
آدم ها دو گونه اند !
آنان که با عقلشان می زیند
و دیگران که زیستشان با دل است
چه بسیارند آنان و چه قلیل اند اینان
چه سهل است آن گونه زیستن
و چه دشوار است این گونه بودن
بهشت ارزانی عقل اندیشان باد….
شهید آوینی
چه زیباست تیتراژ برنامه خوب سمت خدا که…:
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان، با من سحر کن
بشکن سر من کاسه ها و کوزه ها را کج کن کلاه، دستی بزن ، مطرب خبر کن
گلهای شمعدانی همه شکل تو هستند رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند
تا طاق ابروی بت من تا به تا شد دری کشان پیمانه هاشان را شکستند
تو میر عشقی، عاشقان بسیار داری پیغمبری، با جان عاشق کار داری
امشب تمام عاشقان را دست به سر کن یک امشبی با من بمان، با من سحر کن
یک چکه ماه افتاده بر، یاد تو و وقت سحر این خانه لبریز تو شد، شیرین بیان، حلوای تر
تو میر عشقی، عاشقان بسیار داری پیغمبری با جان عاشق کار داری
دختری که خدا از او عکس می گرفت.
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت. با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه افتاد.
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد، تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در آسمان زده میشد ، او میایستاد ، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا همینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد!
باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را فراموش نکنید!
جای تأمل...
پسر یک شیخ عرب برای تحصیل به آلمان رفت. یک ماه بعد نامه ای به این مضمون برای پدرش فرستاد: برلین فوق العاده است مردمش خوب هستند و من واقعاً اینجا را دوست دارم . ولی یک مقدار احساس شرم می کنم که با مرسدس طلاییم به مدرسه بروم در حالی که دانش آموزان دیگر و دبیران با قطار جا به جا می شوند. مدتی بعد نامه ای به این شرح همراه با یک چک یک میلیون دلاری به دست پسر رسید: “بیشتر از این ما را خجالت نده . تو هم برو برای خودت یک قطار بگیر!”
از صافی بگذران...
شخصی نزد همسایه اش رفت و گفت : گوش کن! می خواهم چیزی برایت تعریف کنم… دوستی به تازگی درباره تو می گفت، همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذرانده ای یا نه؟ اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف می کنی واقعیت دارد؟ _ نه ، فقط آن را شنیده ام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است. سری تکان داد و گفت: پس حتماً آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذرانده ای. مسلماً چیزی که می خواهی تعریف کنی ، حتی اگر واقعیت نداشته باشد باعث خوشحالی ام می شود. _ دوست عزیز فکر نکنم تو را خوشحال کند. بسیار خب پس اگر مرا خوشحال نمی کند ، حتماً از صافی سوم یعنی فایده رد شده است. آیا چیزی که می خواهی تعریف کنی برایم مفید است و به دردم می خورد؟ _ نه! هسایه گفت: پس اگر این حرف نه واقعیت دارد نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگه دار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.
بازداشت استاد ایرانی در سرزمین آزادی!!
بازداشت یک شخصیت برجسته علمی به اتهام خرید وسائل آزمایشگاهی مغایر با شعار جهانی بودن علم است.
دانشگاه صنعتی شریف اقدام خصمانه دولت امریکا در بازداشت استاد دانشکده مهندسی برق این دانشگاه به اتهام خرید تجهیزات آزمایشگاهی را محکوم کرده و تأکید کرد مواردی که ایشان متهم به خرید آن هستندهمگی ابزارهای ساده آزمایشگاهی ای است که که به سادگی توسط هر کسی قابل انتقال به ایران بوده و بسیاری از این موارد هم اکنون در اکثر دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی کشور مورد استفاده قرار می گیرد و تنها دلیلی که ممکن است ایشان شخصاً مبادرت به خرید این وسائل کرده باشند آسان تر کردن فرآیند خرید بوده است.
این دانشگاه در بیانیه ای با ابراز تأسف از اقدام کودکانه دولت امریکا در بازداشت ایشان در توضیح این واقعه آورده است: در تاریخ 16 آذر ماه سال جاری دکتر سید مجتبی عطاردی برای حضور در کنفرانسی به امریکا سفر کرد و در بدو ورود به کشور ایالات متحده ، علی رغم داشتن مجوزهای قانونی ورود به آن کشور به دست عمال آن کشور بازداشت و پس از یک سکته خفیف مغزی و معالجه در بیمارستان به زندان لوس انجلس منتقل شد.
زمینه تحقیقاتی دکتر عطاردی ، الکترونیک ، میکروالکترونیک، طراحیic و… واز جمله تحقیقات وی ، طراحی و ساخت تراشه و سیستم گیرنده تصاویر دیجیتال است که در تلویزیون ها یخانگی استفاده می شود.
رئیس دانشگاه صنعتی شریف گفت: با توجه به وضعیت جسمی وی ، دادگاه موافقت کرد در ازای وثیقه 460 هزار دلاری ، این استاد در منزل تحت مداوا قرار گیرد. ما بر این باوریم که بازداشت یک شخصیت علمی برجسته به دلایلی چنین سطحی ، اشتباهی بزرگ و در تعارض با شعار پیشرفت علم به عنوان یک میراث بشری است. خرید وسائل آزمایشگاهی توسط اساتید دانشگاه های دنیا نه تنها امری معمول بلکه بایسته است.این مایه تعجب و نگرانی است که کشوری که مدعی گسترش علم و دانش در سطح دنیا است، دست به چنین اعمال زشت و کودکانه ای بزند. بر این باوریم که این حرکات کوچکترین تغییری در روند پیشرفت علمی اساتید دانشگاه شریف و سایر دانشگاه های کشور نخواهد داشت.
منبع: شبکه/اصفهان زیبا
بابا چرا صدام شما رو نکشته؟!
بردنش بیمارستان. چند روز بعد 12 بهمن 65 شهید شد. آن روز ، روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود.
حجت الاسلام عبدالله میثمی به سال 1334 در اصفهان متولد شدو در سال 1365، طی عملیات کربلای 5 بال در بال ملائک گشود.
از ایشان روایت شده است که: ماه های آخر می گفت: از خودم بدم می آید.خسته شدم از بس برای مجلس شهدا سخنرانی کرده ام .از وقتی آمده ام جبهه، ماهها را می شمرم که سر سی ماه جواب و مزد کارهایم را از خدا بگیرم.
قبل از عملیات، خانم و بچه هایش از اصفهان آمدند اهواز دیدنش . هادی کوچولو تا او را دید، پرید بغلش و گفت: ” بابا چرا صدام هنوز شما را نکشته؟” حاجی غش رفت برای هادی.
قبل از رفتن، زیارت حضرت زهرا (س) خواند . ایام فاطمیه بود. رمز عملیات هم یا زهرا سلام الله علیها!
عملیات که شروع شد حاجی گفت فلانی ! من در این عملیات اجر خود را از خدا می گیرم.
شب دوم عملیات بود. حاجی از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد، اما دیگر برنگشت. ترکش خورده بود به سرش. بردنش بیمارستان. چند روز بعد 12 بهمن 65 شهید شد. آن روز ، روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بود.
به مناسبت دهه مبارک فجر حوزه علمیه الزهراء دهاقان اقدام به برگزاری دهمین همایش عفاف و حجاب با عنوان “خانواده شاد” نموده است. جهت این برنامه از سخنران جناب حجه الاسلام حسینی از اصفهان دعوت به عمل آمده است. اطلاع رسانی به خواهران سطح شهرستان و روستاها توسط مبلغین انجام گرفته است.ضمناً این برنامه روز دوشنبه 17/11/90 برگزار خواهد شد.همچنین نمایشگاه کتاب با بیش از 200 عنوان کتاب و قرآن و مفاتیح از همین تاریخ به مدت ده روز در سالن کتابخانه حوزه برقرار می باشد.
سلام بر تو ای مطلع فجر! ای سپیده سحر، ای انفجار نور. دهه فجر مبارک.
شب بود و سیاهی، صداهای مهیب همه جا را فراگرفته بود، لالایی بچه های در گهواره تنها صدای خمپاره بود و آژیر خطر، همه از روشنایی شنیده بودند، از سکوت و امنیت و فقط انتظار می کشیدندتا اینکه زمان موعود فرا رسید، امام آمد . امام یعنی نور و انقلاب یعنی روشنایی.دهه فجر انقلاب مبارک.
ملاقات شاه با ملکه انگلستان سال 1337 محمدرضا شاه به انگلستان سفر کرد و در ملاقاتی از ملکه انگلیس پرسید: شما از اطلاعات روز کشور و دنیا چگونه باخبر می شوید؟ من که هر چه گزارش برایم می آورند ، روزی 500،400 صفحه ، چون وقت ندارم بخوانم در حضور خودم می گویم آنها را معدوم کنند. ملکه وقت انگلیس در جواب شاه ایران می گوید: ما اتفاقاً سیستمی را از شصت هفتاد سال قبل پی ریزی کرده ایم، که هنوز مشغول فعالیت است. خیلی راحت تمام اخبار و اطلاعات 500،400 صفحه ای شما را در دو برگ برایم می آورند و من از هم آنها مطلع می شوم. نام این سازمان دفتر ویژه اطلاعات است.
و امروز، روز توست؛ روز تشییع غریبانه تو بر بال فرشته ها، روز رهایی تو از حصار «معتمد»ها.
مولای غایب غریبم! سرسلامت باد ما را در غم بابای شهیدت پذیرا باش؛ ای غمگینترین شیعه در عصر غیبت
مى زند آتش به قلبم سوز داغ عسكرى گيرد امشب اشك من هر دم سراغ عسكرى
شد به سن كودكى فرزند دلبندش يتيم گشت دُرّ اشك مهدى چلچراغ عسكرى
دستور زبان عشق
دست عشق از دامن دل دور باد! |
میتوان آیا به دل دستور داد؟ |
میتوان آیا به دریا حكم كرد |
كه دلت را یادی از ساحل مباد؟ |
موج را آیا توان فرمود: ایست! |
باد را فرمود: باید ایستاد؟ |
آنكه دستور زبان عشق را |
بیگزاره در نهاد ما نهاد |
خوب میدانست تیغ تیز را |
در كف مستی نمیبایست داد |
دردواره ها
دردهای من
جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن درآورم
نعره نیستند
تا ز نای جان بر آورم
دردهای من نگفتنی
دردهای من نهفتنی است
دردهای من
گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نامهایشان
جلد کهنه ی شناسنامه هایشان
درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم
لحظه های ساده ی سرودنم
درد می کند
انحنای روح من
شانه های خسته ی غرور من
تکیه گاه بی پناهی دلم شکسته است
کتف گریه های بی بهانه ام
بازوان حس شاعرانه ام
زخم خورده است
دردهای پوستی کجا؟
درد دوستی کجا؟
این سماجت عجیب
پافشاری شگفت دردهاست
دردهای آشنا
دردهای بومی غریب
دردهای خانگی
دردهای کهنه ی لجوج
اولین قلم
حرف حرف درد را
در دلم نوشته است
دست سرنوشت
خون درد را
با گلم سرشته است
پس چگونه سرنوشت ناگزیر خویش را رها کنم؟
درد
رنگ و بوی غنچه ی دل است
پس چگونه من
رنگ و بوی غنچه را ز برگهای تو به توی آن جدا کنم؟
دفتر مرا
دست درد می زند ورق
شعر تازه ی مرا
درد گفته است
درد هم شنفته است
پس در این میانه من
از چه حرف می زنم؟
درد، حرف نیست
درد، نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم؟
قیصر امین پور
درنگ
مرد مسنی به همراه پسر 25 ساله اش در قطاری بودند و مسافران دیگر نیز در صندلی های خود نشسته بودند . قطار شروع به حرکت کرد، به محض شروع حرکت قطار، پسر 25 ساله که کنار پنجره نشسته بود ، پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس می کرد، فریاد زد: پدر نگاه کن درخت ها حرکت می کنند! مرد مسن با لبخندی، هیجان پسرش را تحسین کرد.کنار مرد جوان، زوج جوانی نشسته بودندکه حرف های پدر و پسر را می شنیدند و از حرکات پسر جوان که مانند یک کودک 5 ساله رفتار می کرد، تعجب کرده بودند. ناگهان جوان دوباره با هیجان فریاد زد: پدر نگاه کن دریاچه ، حیوانات، ابرها، همگی با قطار حرکت می کنند! زوج جوان، پسر را با دلسوزی نگاه می کردند. باران شروع شد، چند قطره روی دست مرد جوان چکید. او با لذت آن را لمس کرد و چشم هایش را بست و دوباره فریاد زد: پدر نگاه کن باران می بارد، آب روی من چکید! زوج جوان دیگر طاقت نیاوردند و از مرد مسن پرسیدند: چرا شما برای مداوای پسرتان به پزشک مراجعه نمی کنید؟ مرد مسن گفت: ما همین الان از بیمارستان برمی گردیم. امروز پسر من برای اولین بار در زندگی می تواند ببیند.
توصیه های اخلاقی آیت الله کوهستانی قدس سره
شکر واقعی شکر واقعی آنست که تمام اعضا و جوارح انسان از دست و پا و گوش و قلب برای آن هدفی که خدا آنها را خلق کرده که همان مقام عبودیت است قرار بگیرد. اثر سخنان بیهوده حرفهای بیهوده و لغو تأثیر زیادی در روح دارد و روح را می میراند. من حرف های بیهوده را کمتر از غذاهای حرام نمی دانم. به یاد مرگ همین قدر بدان، ما ساعتی را در پیش داریم که رد آن ساعت ، ماییم و مأمورهای بی نظیر خدا، برای آن ساعت فکری بکن حضرت علی علیه السلام می فرماید: برای مرد بعد از مرگش جایی نیست که در آنجا ساکن شود مگر آنجایی که قبل از مرگ بنا کرده باشد.اگر آن را با خیر و خوبی ساخته باشد جای خوبی داردو اگر با شر ساخته باشد جایگاه پر فقر و نیازی خواهد داشت. دعای همیشگی همیشه دعای من اینست: ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و هب لنا من لدنک رحمه انک انت الوهاب . عنایت امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام هر چه داشت در راه خدا داد، هر کس به خانه امام حسین برود امام او را رها نمی کند همه چیز به او می دهد. این احکام معجزه است اگر فهم من به این اندازه بود و زمان رسول خدا را درک می کردم ، بدون درخواست معجزه تسلیم می شدم .چون اسلام برای همه چیز حکم دارد، در ریزترین مسائل دستور دارد، اصلاً معجزه نمی خواستم؛ این احکام خودش معجزه است. خواص تعقیبات نماز اگر انسان تعقیبات نماز های یومیه را مرتب بخواند، همه چیز در آنها هست و نیاز به دعاهای ابطال سحر ندارد.عده ای می خواستند ما را اذیت کنند ولی نتوانستند کارهایشان اثری نداشت زیرا بر انجام این تعقیبات مواظبت داشتم. برگرفته از مجموعه مقالات و مصاحبه های آیت الله کوهستانی
حاتم طایی شدن آسان نیست
وقتی که حاتم طایی از دنیا رفت، برادرش خواست جای او را بگیرد. حاتم مکانی ساخته بود که هفتاد در داشت، هر کس از هر دری که می خواست وارد می شد و از او چیزی طلب می کرد و حاتم به او عطا می کرد. برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشی کند. مادرش گفت : تو نمی توانی جای برادرت را بگیری ، بیهوده خود را به زحمت مینداز. برادر حاتم توجهی نکرد . مادرش برای اثبات حرفش ، لباس کهنه ای پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزی خواست. وقتی گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزی خواست برادر حاتم با اکراه به او چیزی داد . چون مادرش این بار از در سوم باز آمد و چیزی طلب کرد برادر حاتم با عصبانیت فریاد زد : تو دوبار گرفتی و باز هم می خواهی ؟! عجب گدای پررویی هستی!
مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کار نیستی. یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزی خواستم او هیچ بار مرا رد نکرد. من فرق تو را با او وقتی دانستم که شیر می خوردی. تو یک پستان در دهان می گرفتی و دست دیگر را روی پستان دیگر می گذاشتی تا دیگری از آن نخورد ، اما او با دیدن طفلی دیگر پستان را رها می کرد و در اختیار او می گذاشت.
صد حکایت تربیتی
سالروز شهادت هشتمين اختر تابناک ولايت و امامت ، خورشيد پر نور ايران زمين ، امام رضا عليه السلام بر همگان تسليت باد.
کوچه های خراسان
چشمه های خروشان تو را می شناسند موج های پریشان تو را می شناسند
پرسش تشنگی را تو آبی ، جوابی ریگ های بیابان ، تو را می شناسند
نام تو رخصت رویش است و طراوت زین سبب برگ و باران تو را می شناسند
هم تو گل های این باغ را می شناسی هم تمام شهیدان تو را می شناسند
از نشابور بر موجی از “لا"* گذشتی ای که امواج طوفان تو را می شناسند
بوی توحید مشروط بر بودن توست ای که آیات قرآن تو را می شناسند
گر چه روی از همه خلق پوشیده داری آی پیدای پنهان ، تو را می شناسند
اینک ای خوب، فصل غریبی سر آمد چون تمام غریبان ،تو را می شناسند
کاش من هم عبور تو را دیده بودم کوچه های خراسان، تو را می شناسند
قیصر امین پور
سیاه پوش بیست و هشتمین روز صفر، شانه به شانه آسمان فشرده در ابر مدینه مى گرییم.
به گلها بگویید به اشک ژاله، رخ بشویند و بلبلان را به نوحه خوانی بخوانید که پیامبر باران، امشب دیگر نمی خندد.
اى خاتم مهربانى و عشق! سلام بر تو که گام هاى مهتابى ات شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
پسر فاطمه! جگر پاره ات قصه گوى افسانه هاى خونین عرب خواهد ماند تا آواز کودکان غم در بادیه هاى حجاز باشد و مویه کولیان و آوارگان دشت هاى خشک عراق
ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.